: در اوایل قرن بیستم، تعدادی از متهمان هنگام جابجایی موفق به فرار شده اند و یکی از آنان "زک پروو" است که در اواخر قرن نوزدهم به زندان فرستاده شد.او به همراه شش نفر دیگر فرار می کند تا انتقامش از کلانتری که او را دستگیر کرده و مسئول مرگ همسرش است بگیرد...
در انتهاي جنگل هاي داخلي امريکا، گروهي از سربازان جنوبي به سرکردگي «سروان پي ير کوردونا» (ريورو) و هم راهش، «توسکارورا» (ميچم)، محموله اي از طلا را از قطار شمالي ها مي دزدند و «سرهنگ کورد مک نالي» (وين) را نيز گروگان مي گيرند. پس از جنگ و در ملاقاتي دوباره، «مک نالي» از «کوردونا» نام خائناني از ميان شمالي ها را که جاي محموله ي طلا را لو داده بودند مي خواهد...
پس از آنکه گروهی سوارهنظام در کمین چروکیها گرفتار شدند، دو تن از آنها، یک سرباز و یک زن، ناچار شدند تا خود را به نزدیکترین قلعه برسانند و جان سالم به در ببرند.
در جنگل، پسری به نام خوان شاهد حمله گروه لورنزو ال کوئینتو به یک راهب مرموز است که پس از کشتن چندین مهاجم خود موفق به فرار می شود و به خانه ای پناه می برد که پسر با مادرش - کنتس دونا کارلوتا - زندگی می کند.و ...