"ایزابل" جادوگر ساده لوح و مهربانی است که تصمیم گرقته قدرتهای خود را کنار گذاشته و زندگی عادی داشته باشد.در طرف دیگر شهر "جک وایت" بازیگر جذابی است که قرار است در بازسازی فیلم "افسون شده" بازی کند.این دو اتفاقی با هم آشنا شده و او قانع می شود که "ایزابل" در این فیلم بازی کند...
نمايش نامه نويسي که به تراژيک بودن زندگي اعتقاد دارد، براي تشريح ديدگاهش داستان زني به نام «مليندا» (ميچل) را تعريف مي کند و دوستش که خلاف او فکر مي کند، روايتي کمدي از همان داستان را نقل مي کند.
یک وکیل مدافع غمگین وکالت گروهی از بازماندگان سانحه هوایی را بر عهده دارد که درگیر یک ماجرای مرموز می شود، زمانی که موکلانش یکی پس از دیگری ناپدید می شوند …….
بروس (جیم کری) یک گزارشگر درجه ۲ در یک شبکه تلویزیونی است. او به اتفاق نامزد مهربانش گریس در یک آپارتمان کوچک زندگی می کند. زندگی او عیب و ایرادی ندارد اما او زندگی خود را متوسط ارزیابی کرده و از آن گله مند است. در یکی از روزها بدشانسی زیادی به سراغ او می آید و پس از اخراج از محل کار و تصادف با اتومبیلش، از اراذل و اوباش نیز کتک مفصلی می خورد. او شروع به شکایت از خدا می کند و خدا نیز در قالب یک مرد (مورگان فریمن) در برابر او ظاهر می شود و به او می گوید که قصد دارد برای مدت کوتاهی تمام قدرتهای بی انتهای خود را به بروس بدهد
هفتاد و ششمین مراسم گلدن گلوب به افتخار بهترینهای فیلم و تلویزیون آمریکا در سال 2018، در 6 ژانویه 2019 و به انتخاب انجمن مطبوعات خارجی هالیوود در هتل بورلی هیلتون بورلی هیلز، کالیفرنیا برگزار و توسط شبکه انبیسی در ساعت 8 شب آمریکا (منطقه زمانی شرقی) به صورت زنده پخش شد. مجریهای این مراسم ساندرا اوه و اندی سمبرگ بودند.
داستان این سریال دربارهی زندگی افرادی میباشد که به مردم کمک میکنند تا صبحها از خواب بیدار شوند ، مجریانی که چالشهای بینظیری در برنامههای صبحگاهی اجرا میکنند و مردم را تشویق به دیدن برنامه میکنند و…
سه زوج حومه نشین هر فصل با هم به تعطیلات میروند. اما وقتی یکی از زوجها از هم جدا میشوند و مرد در سفرهای بعدی با یک زن جوانتر همراه میشود، تنشها بالا میگیرد.
داستان این سریال درباره گروهی کارمند هستندکه در شرکتی مشغول به کارند. هر یک از این افراد عیبی منحصر به فرد دارند و در راس آنها رئیس آنهاست که بیش از دیگران عیب دارد.
یک ژنرال چهار ستاره به نام «مارک آرو نیرد» با بازی «استیو کارل» که رؤیای مدیریت «نیروی هوایی» را در سر دارد، با برگزیده شدنش به عنوان رهبر ششمین شاخه از نیروهای مسلح ایالات متحده موسوم به «نیروی فضایی» غافلگیر میشود. مارک که مردی فداکار اما بدبین است، پس از آنکه از سوی کاخ سفید مأموریت پیدا میکند دوباره پای آمریکا را به ماه باز کند، به همراه خانوادهاش در منطقهی دورافتادهای در کلورادو ساکن میشود.