این فیلم سرگذشت مردی است که غرائز روزنامه نگاریاش موجب تأسیس یکی از بزرگترین مجلات تاریخ جهان شد. هَرِلد هِیز ، سردبیر جنجالی و منتقد دولت و سیاست های کشوری بهمراه پسرش در این زمینه فعالیت میکنند……
داستان این فیلم برگرفته از دو زندگینامه ی جداگانه ست. فیلم زندگی دو زن را نشان می دهد که از لحاظ زمانی و مکانی با یکدیگر فاصله دارند و هر دو در زندگی به پوچی و بی هدفی رسیده اند ولی در نهایت در می یابند که با ترکیبی از عشق، شجاعت و جسارت هر چیزی امکان پذیر است...
"ایزابل" جادوگر ساده لوح و مهربانی است که تصمیم گرقته قدرتهای خود را کنار گذاشته و زندگی عادی داشته باشد.در طرف دیگر شهر "جک وایت" بازیگر جذابی است که قرار است در بازسازی فیلم "افسون شده" بازی کند.این دو اتفاقی با هم آشنا شده و او قانع می شود که "ایزابل" در این فیلم بازی کند...
«جوفاکس» (هنکس) و «کاتلين کلي» (رايان) در نزديکي هم در وست سايد نيويورک زندگي و کار مي کنند. اين دوکتاب فروشي هايي رقيب، حدودا در مجاورت هم در يک خيابان دارند. اما بدون آن که هم ديگر را ديده باشند، از طريق «چت» «اي ميل» مراوده دارند و به يکديگر علاقه مند شده اند...
«وارتان مالت» (هاسکینز)، سردبیر روزنامه ی جنجالی «نشنال میرور» مطلع می شود در یک شهر کوچک در ایالت آیووا یک زن به فرشته ای پناه داده و به فکرش می رسد که این موضوع به درد روزنامه اش می خورد و …
«سام بالدوین» پس از مرگ همسر جوانش با پسر هشت ساله اش «جونا» تنها می ماند. او برای آغاز یک زندگی نو از شیکاگو به سیاتل می رود. از سویی «آنی رید» یک روزنامه نگار ساکن بالتیمور، وقتی صدای «سام» را از رادیو می شنود، ندیده و نشناخته، به او علاقه مند می شود و به سیاتل می رود …..
«جودا رزنتال» (لندو)، چشم پزشکي که مورد احترام خانواده، دوستان و هم کارانش است، در خفا با «دولورس» (هيوستن) رابطه دارد. «دولورس» که از پنهان کاري خسته شده، تهديد مي کند که رابطه شان را بر «ميريام» (بلوم)، همسر «جودا» آشکار خواهد کرد. «جودا» نگران و دستپاچه با ترغيب برادرش که با تبهکاران در ارتباط است، به کشتن «دولورس» رضايت مي دهد.
یک متخلف کارگری که مشروط شده است سعی می کند با دختر نوجوان خود ارتباط برقرار کند. در همین حال، شریک فریبکار سابق او می خواهد او را بکشد و یک وکیل بلندپرواز سیاسی می خواهد او را زندانی کند...
ریچل سامستات (مریل استریپ)، منتقد مواد غذایی در نیویورک، مارک فورمن (جک نیکلسون)، ستون نویس روزنامه واشنگتن دی سی. آن دو عاشق هم می شوند و ریچل شغل خود را رها می کند و به زندگی با مردی می رود که خود را برای ازدواج نا مناسب می بیند...
داستان "کارن سیلکوود" کارگر نیروگاه پلوتونیوم اوکلوهاما که برای جلوگیری از فاش کردن نقض امنیت کارگران نیروگاه به عمد آلوده شده،از نظر روانی شکنجه شده و احتمالا به قتل رسیده...