کارنی برای اینکه بتواند به سر کار برگردد، مت، پسر همسایه را برای نگهداری از فرزندش استخدام میکند. همسر کارنی با این تصمیم مخالف است. اما اتفاقی غیرمنتظره و رازآلود رخ میدهد.
آپریل پس از تصادف رانندگی که دوست پسرش به کما می رود ، دچار مشکلات روحی میشود. او با مرد جدیدی آشنا میشود که به او کمک میکند تا با این مشکلات کنار بیاید. اما آیا این مرد فقط برای کمک به او اینجاست، یا هدف دیگری دارد؟..
سلما و مدیسون خواهر هستند، پس از مرگ مادرشان، دختران راه خود را رفتند. مدیسون با همسرش و دخترشان زندگی افسانه ای دارد. در حالی که سلما با آزار وحشیانه شوهرش روبرو می شود...
کیت برای فرار از دست دوست پسر سوء استفاده گرش به گروهی از زنان مشابه خودش که عازم سفری هستند، ملحق میشود. سفری که قرار بود مایه آرامش خاطر شود، خیلی زود تبدیل به یک بازی مرگ و زندگی میشود...
جردن شخص بانفوذ و بزرگی در حوزه تکنولوژی است که دستیارش ایپریل و همچنین تمام کارمندانش را به شدت عذاب می دهد. این آزار و اذیت ادامه پیدا می کند تا اینکه درست قبل از یک ارائه فوق العاده مهم، او به طور جادویی و با همان افکار و رفتار به 13 سالگی خود باز می گردد. جردن که اکنون تنها یک دختر 13 ساله است و هیچ کس او را نمی شناسد، باید بیشتر از هر زمان دیگری به ایپریل متکی شود. اگرچه ایپریل به جردن کمک می کند اما با او درست مانند یک دختر بچه 13 ساله که دارای مشکلات رفتاری است و باید آن ها را اصلاح کند، برخورد می کند…
سریال روایت «مایک» جوانی نابغه است که از دانشگاه اخراج شده و روزگار خود را با فروش مواد می گذراند و ناگهان در یکی از معامله های خود هنگامی که از دست پلیس در حال فرار است خود را در میان مصاحبه ای برای گرفتن یک شغل می بیند، آن شغل چیزی نیست جز دستیاری یکی از بزرگترین وکلای آمریکا «هاروی اسپکتر». با اینکه مایک هیچ تحصیلاتی ندارد اما با نبوغ خارق العاده خود هاروی را مجبور به انتخاب خود می کند اما...