در یک طوفان برفی شدید پنج روز مانده به کریسمس، دو جوان به طور اتفاقی یکدیگر را ملاقات میکنند: لیزا، ۱۹ ساله، باردار و ترسیده، و برد، یک اسنوبرد حرفهای.
آنی که در حال رانندگی با ماشین دوستش است توسط پلیس به دلیل تخلف راهنمایی و رانندگی متوقف می شود . وقتی پلیس یک چاقوی خونین را در پشت ماشین کشف می کند، او باید قبل از اینکه به اشتباه متهم به قتل شود، پیدا کند که واقعاً چه خبر است...
هنگامی که یک قاضی سختگیر در طول طوفان برف در یک کافه گیر می کند، با دو نفر روبرو می شود که در مورد آنها قضاوت می کند و می فهمد که حقیقت همیشه آن چیزی نیست که در ظاهر دیده می شود ...
داستان سریال درباره یک زوج جوان به نامهای «بیلی» و «کدی» است که برای دنبال کردن زندگی رویاییشان به شهر Bakken در داکوتای شمالی نقل مکان می کنند. استخراج نفت توسط کمپانی «بریجز» جان تازه ای به شهر داده و بیلی هم به دنبال فرصت به کمپانی بریجز ملحق می شود. ولی چه بسا سرمایه دار بی رحم کمپانی «هاپ بریگز» مجبورشان می کند که هر چی در توانشان هست را وسط بگذارند حتی ازدواجشان را و...