دو خواهر نوجوان از درگیر بودن خانوادهشان با یک برنامه مخفی مطلع میشوند و برای فرار از دست جنایتکاران خطرناکی که خانوادهشان را هدف قرار دادهاند، فرار میکنند.
داستان فیلم حول محور پدری میچرخد که پس از مرگ همسرش به دنبال شروع دوباره زندگی با پسرش است. او بدون هیچگونه آگاهی قبلی، یک انبار را خریداری میکند، اما رازهایی که پشت درهای فلزی این انبار پنهان شدهاند، به بدترین کابوس یک پدر تبدیل میشوند.
"کلارا " به نظر به تمامی خواسته های زندگی خود رسیده است ؛ کار خوب در شرکت OB-GYN ، خانه ای بزرگ در لس آنجلس و خانواده گرم و دوست داشتنی ، اما چیزی که نمی تواند درک کند این است که باید به چه چیزی عشق بورزد …
از شش سال پیش که مادرشان به اتهام جرایم مرتبط با مواد مخدر به زندان رفته بود، ریموند از برادرش که حال ده ساله شده نگهداری میکرده است. اکنون که مادرشان از زندان آزاد شده و به نظر میرسد میخواهد دوباره خانواده را سر و سامان بدهد، ریموند برای محافظت از برادرش تصمیم میگیرد با او به سمت سواحل کالیفرنیا فرار کند...
استان در مورد کاپیتانی به نام Jack Wosick در طی جنگ جهانی دوم می باشد که گروهی را برای نفوذ به سنگرهای نازی ها رهبری می کند . ماموریت آن ها که War Pigs نام دارد ، نفوذ به پشت سنگرهای نازی ها و دزدیدن سلاحی پیشرفته است …
همسر مارتا او را با دو دختر و پسر خوانده ش ترک میکند و تمام پولها را هم با خود می برد، مارتای بی پول و درمانده شهر را برای یافتن شغل و مکان خواب ترک میکند اما...
: داستانی عاشقانه در مورد مردی که تصمیم گرفته به زندگی اش بدون داشتن هیچ شغلی بپردازد و تنها با عشق دختر مورد علاقه اش که یک بازیگر جوان است زندگی کند...
داستانی در مورد دو دختر، سی جی و هانا. سی جی در مزرعه ای زندگی می کند، هانا برای بازدید می آید و تصمیم می گیرد از اسب های وحشی برای یک پروژه مدرسه عکس بگیرد. دخترها دوستان خوبی می شوند و ...
گروهی از نوجوانان در کلرادو دقیقا یک سال پس از پنهان کردن مرگ تصادفی یک دوست، متوجه می شوند که یکی یکی توسط یک شخصیت مرموز با یک قلاب تحت تعقیب قرار گرفته و کشته می شوند...
آلیویا̎ (انیستن) زن تنهای سی و خردهای ساله، احساس میکند به مقطع حساس زندگیاش رسیده است. او که از شغل معلمیاش ناراضی بوده، کار آموزش را رها میکند و موقتاً به کار نظافت خانهها میپردازد تا در این مدت مشکلات روحیاش را حل و فصل کند. اما ̎آلیویا̎ در این زمینه، به حمایت معنوی و مادی دوستانش نیاز دارد ....
"کنیا مک کوئین" حسابدار، وقتی بدون برنامه ریزی قبلی به قراری عاشقانه با "برایان کلی" مردی جذاب می رود،عشق را در غیر منتظره ترین مکان و زمان پیدا می کند...
نوجوان بزهکار چهارده سالهای به نام ادی، در حین دزدی تصادف کرده و فوت میکند. بر اثر اشتباهی در بهشت، او سه روز فرصت مییابد تا با کمک فرشتهای نگهبان، زندگیاش را اصلاح و مادرش را نجات دهد.
چارلی ویلسون و سگش فاز دوستان صمیمی هستند و چارلی به دنبال دوست جدید میگردد. آنها با کشاورزی پیر به نام آلونسو دوست میشوند و سپس چارلی با دختری به نام کارول دوست میشود، اما مادر متعصب کارول او را طرد میکند. چارلی دوست دیگری به نام فریتز نیز دارد.
داستان سریال درباره یک جراح موفق مغز و اعصاب به نام «دکتر جیسون کول» است که تلاش میکند تا شخصیت دومی را که شب ها به آن تبدیل میشود، کنترل کند. او شب ها به یک قاتل خطرناک به نام «ایان پرایس» تبدیل میشود.