این فیلم داستان یک روزنامهنگار و مستندساز مشهور مکزیکی را دنبال کند که به کشور خود باز میگردد تا با هویت، روابط خانوادگی و خاطراتش و همچنین واقعیت گذشته و جدید کشورش مواجه شود...
پل، که شغلی در آهنگسازی دارد، پس از درگذشت پدرش به روستایی دور افتاده در مکزیک سفر میکند. در حالی که توجه او به سرنوشت زن گمشدهای جلب میشود، پل باید با خاطره پدر و آینده نامعلوم خود روبرو شود.
در مکزیک، دو پسر نوجوان به همراه زنی جذاب که سنش از آن ها بیشتر است، سفری را در جاده آغاز می کنند، و در این میان چیزهایی در مورد زندگی، دوستی، عشق و یکدیگر یاد می گیرند...
دیگو د لا وگا برای انتقام قتل پدرش به کالیفرنیا باز می گردد. پس از به عهده گرفتن عنوان زورو، او با فرماندار، رهبر بدخواه جامعه چین و یک جامعه مخفی روبرو می شود و منافع مشترک را بالاتر از همه چیز قرار می دهد.
اتفاقات سریال در دهه ۸۰ میلادی جریان دارد و "دیگو لونا" نقش "فلیکس گالاردو"، رئیس کارتل مواد مخدر گوادالاخارا را در این سریال بر عهده دارد که "گالاردو" بزرگترین امپراطوری کارتل مواد مخدر مکزیک را ایجاد کرد. "مایکل پنیا" نیز نقش "کیکی کامارنا" را که مامور DEA است، بر عهده دارد. او خانوادهاش را از کالیفرنیا به شهر گوادالاخارا در مکزیک میبرد تا روی پرونده کارتل مواد مخدر این شهر تحقیق کند. در حالیکه نبرد بین سازمان DEA و دولت مکزیک با کارتلهای مواد مخدر ادامه دارد و تجارت مواد مخدر در حال رفتن به سمت مدرن شدن است، سرنوشت این دو شخصیت به یکدیگر متصل خواهد شد...