جنگ جهانى دوم. پس از کوشش نافرجام و فاجعه آمیز دو زندانى امریکایى براى فرار از « بازداشتگاه هفده »، زندانى هاى قرارگاه شماره ى چهار در مى یابند که یک خبرچین در میانشان وجود دارد. هدف سوءظن آنها « سفتن » ( هولدن ) است.
دو پلیبوی کهنسال هر دو به دنبال یک زن جوان جذاب هستند ، اما او با ادعای اینکه قصد دارد تا شب عروسی اش بماند . هر دو مرد تصمیم می گیرند راهی برای دور زدن اعتراضات او پیدا کنند.
جری مک کیبون یک گزارشگر سرسخت است و به دادستان ویژه جان کانروی در تعقیب مقامات فاسد در شهر، که حتی ممکن است پدر کارآگاه پلیس خود کانروی را به عنوان مظنون نیز شامل شود، راهنمایی می کند...
«هرى براک » ( کرافورد ) که با تجارت آهن قراضه ثروتى بهم زده است ، از محبوبه خنگ و از همه جا بیخبر خود ، « بیلى دون » ( هالیدى ) به تنگ می آید و معلمى به نام « پل ورال » ( هولدن ) را به خدمت میگیرد تا او را « آدم » کند .
این فیلم در دههٔ 1950 در هالیوود اتفاق میافتد. داستان روی نورما دزموند تمرکز دارد؛ هنرپیشهای بازمانده از دوران سینمای صامت، که اینک با اختلالات روانی رو به رو است. وی در ویلایی رو به ویرانی، همراه با با مردی که قبلاً شوهرش بوده و حال خدمتکار اوست، در سانست بولوار زندگی میکند. نورما در حالی که هنوز آرزوی بازگشت به صحنه را دارد، تصادفاً با نویسندهٔ جوان اما موفقی آشنا میشود و کم کم به او علاقهمند میگردد. چندی طول نمیکشد که این رابطه با قتل و جنون پایان میپذیرد...
دو دوست پس از پایان جنگ داخلی از ارتش مرخص شده و به خانه بازمی گردند.اما یکی از آنان در جنگ دچار آسیبهای روانی شده و رفتارهای خشونت آمیز از خود نشان می دهد در حالیکه دیگری تلاش می کند راهی برای کمک به دوستش پیدا کند...
مرد جوان و فقیر ایتالیایی که نوازنده ماهری است، آرزوی قهرمانی بوکس برای تامین مالی خانوادهاش را دارد. اما مسیر موفقیت و خوشبختی چیست و چه بهایی باید پرداخت؟...