400 پس از میلاد، در دوران فراموش شده آمریکای باستان، یک فراری عبری تنها باید تاریخ کشور سقوط کرده خود را حفظ کند، در حالی که توسط یک ظالم ظالم شکار می شود، اما نجات معشوقه مورد آزار پادشاه می تواند گذشته یک جنگجو را بیدار کند.
«جان اسمیت» (ویلیس) به گنگسترهای «دویل» (کلی) می پیوندد. اما وقتی با او درباره ی دختری به نام «فلینا» (لومبارد)، که در چنگ آنان اسیر است اختلاف پیدا می کند، به گروه «استروتزی» (آیزنبرگ)، دشمن «دویل»، ملحق می شود. «اسمیت» که به هیچ کس جز خودش وفادار نیست، «استروتزی» و «دویل» را به جان هم می اندازد، گرچه در ظاهر به هر دو گروه خدمت می کند …
«سرهنگ ویلیام لودلو» (هاپکینز) که از ارتش و جنگ و کشتار سرخ پوستان متنفر است، در املاک خود در مونتانا یک امپراتوری خانوادگی تشکیل داده و با سه پسرش، «آلفرد» (کویین)، «تریستان» (پیت) و «ساموئل» (تامس) زندگی می کند. با شروع جنگ جهانی اول، «ساموئل» در کانادا به ارتش می پیوندد. دو برادر دیگر نیز همین کار را می کنند. اما هر سه به یک اندازه خوش شانس نیستند تا به خانه بازگردند و …
از آنجایی که ظهور مجدد 4400 مفقود شده در یک روز جامعه جهانی را گیج می کند، مأموران فدرال در این پرونده به آرامی راه هایی را کشف می کنند که در آن قربانیان تغییر کرده اند.