داستان فیلم درباره ی دختر جوانی به نام مارگوت است. او که به دیدار خویشاوندان خود در مزرعه ای کوچک میرود به همراه چند نفر از دوستان خود درحال تهیه مستندی درباره ی خانواده ی خود است. اما او متوجه میشود که فعالیت های مرموزی درون مزرعه درحال رخ دادن است...
سه نفر در سن و سال دانشجويي به نامهاي نيک؛ نامزدش هيلي و بهترين دوستش جونا عازم سفري در داخل خاک آمريکا ميشوند تا هيلي را به خانه جديدش در کاليفرنيا برسانند. در طول اقامت شبانه شان در يک مسافرخانه، با نومَد- يک هکر اسرارآميز- برخورد ميکنند که آنها را وا ميدارد تا او را از کاري که ميخواهد انجام دهد، منصرف کنند. آنها که نميتوانند از پس اين چالش برآيند، به دنبال او به يک خانه ويرانه مرموز در وسط ناکجاآباد ميروند...
یک مرد سالها در یک ایستگاه فضایی که در مدار زمین قرار دارد، تنها زندگی میکند پس از از دست دادن ارتباط با هیوستون/زمین. او وقت خود را برای نگهداری، ورزش، تماشای پیامهای قدیمی و خواندن یک یادداشت کتیبه شده توسط یک سرباز در جنگ داخلی آمریکا صرف میکند...