داستان فیلم درباره ی دختر جوانی به نام مارگوت است. او که به دیدار خویشاوندان خود در مزرعه ای کوچک میرود به همراه چند نفر از دوستان خود درحال تهیه مستندی درباره ی خانواده ی خود است. اما او متوجه میشود که فعالیت های مرموزی درون مزرعه درحال رخ دادن است...
وقتی یک اراذل و اوباش سطح پایین از سوی رئیسش تقریباً تا مرز مردن کشیده میشود، تصمیم میگیرد پاداشی را که به او وعده داده شده بود با زور بگیرد، بنابراین رئیس را میرباید و درخواست فدیه سنگینی میکند...
این فیلم درباره رئیس پر افتخار اداره آگاهی ( که بعدها به عنوان FBI شناخته شد ) به نام «جی. ادگار هوور» است. «جی. ادگار» ( لئوناردو دیکاپریو ) در سال 1924 به ریاست FBI برگزیده شد و به مدت ۴۸ سال این سمت را در اختیار داشت. وی در این مدت توانست امنیتی قابل قبول در ایالات متحده بوجود بیاورد که تحسین فراوان مقامات را درپی داشت. اما در عین حال شایعاتی هم مبنی بر اینکه «جی. ادگار» تمایلات همجنس خواهانه ای هم دارد منتشر شده بود که این مسئله هرگز مشخص نشد. این فیلم به بخش هایی ناشناخته از زندگی «جی. ادگار هوور» می پردازد...
یک مرد سالها در یک ایستگاه فضایی که در مدار زمین قرار دارد، تنها زندگی میکند پس از از دست دادن ارتباط با هیوستون/زمین. او وقت خود را برای نگهداری، ورزش، تماشای پیامهای قدیمی و خواندن یک یادداشت کتیبه شده توسط یک سرباز در جنگ داخلی آمریکا صرف میکند...
یک منتقد به جای نقد های تکراری و خسته کننده مانند فیلم، غذا، هنر و... به نقد تجربیات واقعی زندگی می پردازد که شامل طلاق، رابطه با افراد ناشناس و همه شیوه های فعالیت های جنایی است...