کارش، تاجر نوآور و همسر از دست دادهای که در غم به سر میبرد، وسیلهای اختراع میکند تا با ارواح درگذشتگان که در کفن پیچیده شدهاند، ارتباط برقرار نماید.
دواین بالفور، نوجوانی است که آرمانهای بزرگی دارد. او میخواهد شهردار شهرش باشد، اما از خانوادهای شکستخورده میآید. رقابت ساده او با یکی از همکلاسیهایش، باعث میشود که او تصمیم بگیرد برای شهرداری نامزد شود. این تصمیم باعث میشود که او با چالشهای زیادی روبرو شود...
رکس، برترین ستاره سگ هالیوود، گم می شود و در یک آتش نشانی کهنه پذیرفته می شود. او با یک بچه جوان یک تیم می شود تا ایستگاه را دوباره روی پای خود نگه دارد ...
«جرج ريوز» (افلک) بازيگر متوسطی بود که با مجموعه ی تلويزيونی «سوپرمن» به شدت مورد استقبال قرار گرفت و سرانجام ستاره شد. اما در شانزدهم ژوئن 1959، خبر مرگ «ريوز» که بر اثر اصابت گلوله جانش را از دست داده بود، همه را تکان داد. پليس بلافاصله علت مرگ را خودکشی ذکر کرد، ولی مادرش (اسميت) قضيه ي خودکشی پسرش را باور نکرد...
اتفاقات فیلم در یک شهر کوچک جریان دارد که در شب کریسمس یک کولاک بیسابقه رخ میدهد و در ادامه دانشآموزان سال آخر دبیرستان این شهر در موقعیتهای غیر منتظرهای قرار میگیرند که در طول آن دوستیها، زندگی عاشقانه و آرزوهای آنها مورد آزمایش قرار خواهد گرفت ...