پرتقال سال 1813. گروهی از فراران که "اوبادیه هاکسویل" دشمن قدیمی "شارپ" نیز در بین آنهاست، دو زن شامل همسر یکی از افسران بلند پایه انگلیسی را به گروگان می گیرند. به "شارپ" 60 اسلحه به همراه یک گروه راکت انداز داده می شود تا آن زن را آزاد کند...
هنگ جنوب تحت فرماندهی "سیمرسون" احمق و ترسو، خواهر زاده اش "گیبونز" و دوستش "بری" وارد اسپانیا می شوند. به دلیل بی کفایتی او در انجام یک ماموریت مبنی بر منفجر کردن پل دشمن، پرچم بریتانیا به دست نیروهای فرانسوی می افتد. او تلاش می کند "شارپ" را مقصر جلوه دهد اما "وسلی" متوجه شده و او را به مقام کاپیتانی ارتقا می دهد...
"ویتنهال" و "ماروود" دو بازیگر بیکار در لندن سال 1969 هستند که تصمیم می گیرند برای تعطیلات به حومه شهر بروند.اما وقتی به آنجا می رسند باران قطع نشده و غذایی هم برای آنها نمانده و مهارتهای ابتدایی آنها برای زنده ماندن نیز کارآمد نیست...
جوانی که درگیر عذاب وجدان است، میخواهد از IRA جدا شود. او به بیوه پلیسی که خودش در قتلش دست داشته، علاقهمند میشود و باید هم راز خود را پنهان کند و هم از دست مقامات فرار کند.
هارولد که یک گنگستر انگلیسی مرفه است, در شرف بستن یک قرداد پرسود بمب گذاریست. یک اتحادیه سری در تلاش است تا در کار وی مشکل ایجاد کند و هارولد میخواهد آنها را شناسایی کند. خیلی زود او متوجه میشود و نبرد خونینی درمیگیرد...