سروان کلاوس مولر در طول جنگ جهانی دوم برای زنده ماندن تلاش می کند. وقتی که"روز دی" آشکار می شود، یک نبرد در حال اجرا اکنون سربازان آمریکایی و مولر را در یک مسیر قرار می دهد...
دو برادر برای پرداخت قبوض پزشکی مادر در حال مرگشان دست به سرقت می زنند، اما در حین فرار مجبور به سرقت آمبولانس می شوند. اما آمبولانس یک بیمار قلبی در حال مرگ در پشت دارد...
دو نیمه ی جسد، که یکی از آنها متعلق به یک سیاستمدار زنِ سوئدی است، روی پل "اُرساند"، که دانمارک و سوئد را به هم وصل میکند پیدا میشود. با پیدا شدن این دو جسد، دو بازرس یکی از دانمارک و یکی از سوئد با یکدیگر همکاری میکنند، "کوپنهاگن" دانمارک و اداره ی تجسس جرائم "مالمو" از سوئد دخیل هستند. این جسد از کمر به دو قسمت تقسیم شده، و دقیقاً روی مرز بین دو کشور روی این پل قرار گرفته است، بنابراین پلیس هر دو کشور درگیر این پرونده قتل هستند. بعد از تحقیقات و آزمایشات بیشتر، مشخص میشود که این یک جسد، متشکل از دو جسد جدا است و نیمی از آن مربوط به یک زن دانمارکی است. از سوئد "ساگا نورن" و از دانمارک "مارتین راد" روی این پرونده کار میکنند. این دو بازرس به دنبال پیدا کردن قاتل این قربانیان هستند...