جک ایرلندی (گای پیرس) یک وکیل سابق جنایی است ، که در حال بازسازی زندگی خود پس از یک فاجعه است ، هر چند بسیار کند او مامور جمع آوری بدهی ها است، عاشق فوتبال ، توپ زن ، کارآموز نجاری و گاهی اقات هم عاشق و به طور کلی یک مرد کامل. در یک تماس تلفنی از مشتری سابق “دنی مکیلوپ(راسل سیمون) بدون هیچ صدایی ، جک متوجه می شود که دنی که در خطر مرگ هست ، او دوباره به صحنه باز می گردد و باید با گذشته تاریک خود روبه رو شود…
دنی بریس ( جیسون استاتم ) یک عضو سابق نیروهای ویژه بریتانیا است که بعد از انجام ماموریت های متعدد خود را بازنشسته کرده است. البته این بازنشستگی چندان دوامی ندارد زیرا بزودی پی می بریم که یک شیخ ( رادنی عفیف ) دوست و مربی سابق دنی ( رابرت دنیرو ) را دستگیر کرده و درخواستی هم مطرح کرده که انجامش چندان کار راحتی نیست. شیخ می خواهد تا نیروهای بریتانیایی که پسر او را به قتل رسانده اند به شکلی که تداعی کننده رخ دادن تصادف باشد، کشته شوند! تمام این اتفاقات سبب می شود تا دنی بار دیگر لباس کار را بر تن کند و به دنبال آزادی مربی سابقش باشد و …
نیم دختر نوجوانی است که بهمراه پدرش جک در یک جزیره زیبا و ناشناخته زندگی می کند . پدرش دانشمند است و بر روی میکرو ارگانیسم های دریایی مطالعه می کند . نیم در طول روز تمام وقتش را صرف ماجراجویی در جزیره و بازی با حیوانات آنجا می کند از جمله یک سوسمار ، یک پلیکان و یک خوک آبی
تاجری که همسر خود را از دست داده راه گریزی جدید برای فرار از مالیات در اسرالیا برای زوجهای همجنس پیدا می کند.او دوست خود را قانع می کند تا برگه های مالیاتی را پر کرده و آنها را به عنوان یک زوج که با هم زندگی می کنند معرفی کند و...
مدیر یک سینما استعفا میدهد تا سینمای خودش را باز کند. رئیس کینهتوز سابق او شب افتتاحیه را خراب میکند و تیم را مجبور میکند که به صورت زنده، دیالوگهای ایتالیایی را برای تماشاگران ناآگاه، بداههسازی کنند.
“ماری مولوان”، دختر ایرلندی ۱۸ سالهای که به خاطر محافظت از اموالش به مدت هفت سال به نیو ساوت ولز منتقل میشود. او باید تمام سختیهای سفر به استرالیا و زندگی به عنوان یک مجرم را تحمل کند …