در رومانی سال ۱۷۹۹، کولیها در خطر از دست دادن زمینهایشان به دست «فرقه» هستند. در این میان، «کاپیتان»، یکی از افسران فرقه، ناخواسته مسیرش از همراهان خونخوارش جدا شده و سرنوشتش تغییر میکند.
جک رولینز بعد از اینکه برادرش در یک مسیر پیاده روی گم می شود ، به دنبال او می رود اما با این کار ، جک به زودی خود را در بازی موش و گربه با موجودی که تصور می شود افسانه است ، پیدا می کند...
داستان فیلم در آینده ای نه چندان دور اتفاق می افتد، زمانی که تکنولوژی بیوشیمیایی پیشرفت چشمگیری کرده است اما این تکنولوژی به دست آدم نادرستی می افتد و…
در آیندهای نزدیک، آب آشامیدنی مسموم شده و بازماندگان به سرطان مبتلا و به "مهتابی" و شیمیدرمانی وابستهاند. کسانی که به این موارد دسترسی پیدا نکنند به "رقصندگان سرطانی" تبدیل میشوند. زنده ماندن و مرگ هر دو رنجآورند.