یک دختر نوجوان که به تازگی سوگوار مرگ یکی از عزیزانش است، به خانه مادربزرگش در اعماق جنگل نقل مکان میکند، بیخبر از اینکه نیروهای شوم در آن نهفته است.
یک زوج در خانهی جدید خود یک دستگاه عکاسی کرلیان پیدا میکنند. آنها که مجذوب مفهوم عکسبرداری از هاله (اورا)ی انسانها میشوند، ناخواسته یک شر باستانی را آزاد میکنند. تنها یک واسطهی روانی (سایکیک) محلی میتواند کمک کند، و او بسیار بیشتر از آنچه فاش میکند، میداند.
به درخواست سردبیرش، اینگرید هافمن روزنامه نگار به خانه اجدادی خود باز می گردد که چند کودک در جنگلی مجاور ذبح شده اند. اگرچه روستاییان محلی جادوگر زمستان را مقصر می دانند، اما اینگرید و خانواده اش به دنبال افشای حقیقت هستند...
آلفی زمانی که مردی که چند معشوق دارد عاشق یک زن حرفه ای می شود، مسابقه عاشقانه خود را شروع می کند. الفی به زودی متوجه می شود که ابی، یک سردبیر مجله، به همان اندازه عاشقی بی رحم است...