Ozan Aciktan

با امید به پایان یافتن همه‌گیری، "دیدِم"بیش از یک ماه است که برای جشن سال نو آماده می‌شود. همه عزیزان او در نهایت می توانند دور هم جمع شوند و زمان از دست رفته را جبران کنند، اما اعلام قرنطینه برنامه های او را از بین می برد. اوزان مصمم است که اجازه دهد همسرش جشنی را که شایسته آن است برگزار کند. او همسایه ها را به مهمانی دعوت می کند و سرگرمی شروع می شود...

دوست سِمیه ناگهان از او جدا می شود. در جستجوی پاسخی در مورد رابطه آنها، او باید به زودی با چیزی که مدتها نادیده گرفته بود روبرو شود...

در طول تعطیلات تابستانی در یک شهر ساحلی، دنیز 16 ساله به دنبال محبت عشق دوران کودکی خود می گردد و در یک مثلث عشقی حرکت می کند...

زندگی یک خواننده، دخترش و دوستانش با ملاقات با یک مرد مطلقه تغییر می کند...

صالح پس از 18 سالگی، یتیم خانه خود را ترک می کند تا سفری را آغاز کند که حقایق تلخ گذشته ای جنگ زده را آشکار می کند...

اجه ، جنک و فاروک سه تا دوست صمیمی هستن ولی یک شب اتفاقاتی براشون میفته که زندگی هر ۳ تاشون رو تغییر میده . توی یه شب گرم تابستونی اجه به خونه جنک که تازه از آمریکا برگشته میره و عشقی که در گذشته ها مونده شعله ور میشه . فاروک به خونه میاد و …

داستانی عاشقانه از دو غریبه که در سفری از آنکارا به ازمیر به همدیگر می رسند ...