یک تصویر آشنا از زندگی یک زوج متأهل که با گذشت سالها همچنان در کنار هم خوشبخت هستند. اما در طول یک سال اطرافشان را دوستان، همکاران و اقوامی می بینند که از بعضی جهات خوشحال و خوشبخت نیستند …
«هورتنس» (باپتيست)، زني است سياه پوست که پس از مردان والدين صوري اش، دنبال والدين واقعي خويش مي گردد و در مي يابد مادرش زني سفيد پوست و پا به سن گذاشته به نام «سينتيا» (بلتين) است که با دختر ناسازگارش، «راکسان» (راشبروک) روزگار مي گذراند و «هورتنس» را- که ثمره ي رابطه اي نامشروع است - در همان نوزادي سر راه گذاشته است...
هنگامی که ازدواج یک قاضی سرشناس فرو میپاشد، وی باید دربارهی پروندهای که در آن یک پسر جوان به نام آدام، اهدای خون را به دلایل نامعلوم قبول نمیکند، تصمیم بگیرد…
یک کمدی موقعیت تا حدودی بداهه که به سختیها و مصائب بزرگ کردن سه فرزند خردسال میپردازد - یک دختر پنج ساله اشرافی با استعداد بازجویی، یک پسر هفت ساله که میتواند برای بریتانیا دروغ بگوید و یک پسر یازده ساله که برای اولین روز ترسناک خود در مدرسه راهنمایی آماده میشود.
دو غریبه سرسخت با محموله ای کوکائین در یک قایق غرق شده برخورد می کنند. پس از توافق برای فروش آن و تقسیم پول نقد، آنها با پلیس، قاتل های نقابدار و یک گانگستر کت و شلوار تیزی معروف به "خیاط" درگیر می شوند.
این نمایش که در بخش زایمان با همه شادی و اوج دل انگیزش، اما همچنین پایینترین حالت غمانگیزش تنظیم میشود، تصویری بیرحمانه صادقانه از زندگی یک پزشک جوان ارائه میدهد.