تجربه انسانی، که یک روز پراسترس را به تصویر میکشد. بررسی میکند که چگونه افراد با سرپیچی از محدودیتها، چه ناشی از محدودیتهای خودساخته، چه انتظارات خانوادگی یا فشارهای اجتماعی، به مرزهای خود میرسند.
در این فیلم ، حضرت عیسی نبرد خود را با شیطان بزرگ در یک بیابان خشک و سوزان بر سر بحران یک خانواده و نجات آن آغاز می کند. عیسی که شیطان را از شهر دور می کند و مردم را از خطر حمله ی جن ها و شیاطین به شهر آگاه می کند ….
در دنیایی که عشق جرم محسوب میشود و با یک روش ویژه میتوان آن را از بین برد، لنا هالوی 95 روز مانده به درمان اجباری خود، کاری دیوانهوار میکند: عاشق میشود.
داستان این فیلم در قرن نوزدهم میلادی و در کشور ایرلند اتفاق می افتد. آلبرت نوبز ( گلن کلوز ) پیشخدمت وظیفه شناسی است که سالهاست در هتل موریسون شهر دوبلین در حال خدمات رسانی به مشتریان می باشد. آلبرت در این هتل شخصیت شناخته شده ای به حساب می آید و همگان به خوبی با او آشنا هستند …
یک وکیل مدافع غمگین وکالت گروهی از بازماندگان سانحه هوایی را بر عهده دارد که درگیر یک ماجرای مرموز می شود، زمانی که موکلانش یکی پس از دیگری ناپدید می شوند …….
این فیلم بر اساس داستانی واقعی نوشتهی «الی ساسلو» نویسندهی «واشینگتن پست» اقتباس شده و سرگذشت زنی به نام مالی با بازی کونیس را روایت میکند، زنی ۳۱ ساله که ملتمسانه از مادرش دب با بازی کلوس میخواهد در جنگ با هروئین او را یاری کند. دب علیرغم یک دهه ناامیدی، اندوه و خشم، برای آخرین بار میکوشد دخترش را از اعتیاد به هروئین برهاند...
داستان این سریال از یک اتاق شروع می شود گابریل برن در نقش یک روانشناس روی یک صندلی نشسته و دختری با چشمان اشک بار جلوی آن . از همان ابتدا متوجه میشویم که این یک جلسه روان درمانی است ، که بیمار در آن صحبت می کند و دکتر به حرفهایش گوش می دهد . در این سریال نیز همین اتفاق می افتد و دختر پریشان احوال زندگی خود را تعریف می کند .