هنگامی که دو کلاهبردار بدجنس فروشگاه اسباببازی هرینگتون و پسران را میربایند، دو بچه مجبور میشوند برای نجات کریسمس با یک افسر امنیتی زن متحد شوند....
داستان در مورد یک زن تنها و زیبای هندی است که در استرالیا زندگی میکند. زمانی که او عاشق یک مرد سفید پوست می شود، خانواده اش این اتفاق را یک رسوایی تلقی می کنند...
سه کارآگاه درگیر یک مبارزه و کشمکش پرتنش، پس از یک تصادف غم انگیز که منجر شد کودکی به کما برود، می شوند. یکی از آنها مجرم آن جرم هستش، نفر دیگر می خواهد پنهان نگه دارد آن جرم را و نفر سوم می خواهد آن جرم را افشاء کند...
«سوپرمن» بعد از نبردی با «ژنرال زاد» که منجر به نابودی سیاره اش کریپتون، تلاش می کند تا دریابد غیر از خودش کس دیگری نیز نجات یافته است یا خیر. به همین دلیل شش سال از دنیا دور می می ماند. زمانی که باز می گردد درمی یابد که دنیا به قهرمانی چون او دیگر نیازی ندارد و محبوبش «لوا لین» نیز در غیاب او صاحب معشوق و زندگی تازه ای شده است. همزمان دشمن قدیمی او، «لکس لاتور» شیطان صفت نیز که به تازگی از زندان آزاد شده، سرگرم طراحی نقشه های پلید تازه ای است. سوپرمن برای نجات دنیا و به چنگ آوردن عشق محبوب پیشین خود ناچار به مبارزه در دو جبهه می شود.