مدیر تور، ریچارد داسیر، با باختن در پوکر به مافیای آفریقای جنوبی، دردسر بزرگی برای خودش میسازد. او که در مقابل بیرحمترین پدرخوانده آفریقا، آقای چارلز، قرار میگیرد، با دو گزینه روبرو میشود: یا مردان چارلز، باکو را میکشند، یا او یک توریست اضافی را به سفر سافاری آیندهاش اضافه کند و از تحویل امن یک کیف قفل شده اطمینان حاصل کند. کاری که ساده به نظر میرسد...
بندر مارسی ، سالهای دهه سی پس از کشته شدن فرانسوا کاپلا ، شریک و بهترین دوستش رک سیلفردی ( آلن دلون ) گانگستری که به همراه فرانسوا قصد داشتند بندر مارسی را کاملاً زیر سیتره خود داشته باشند ، عامل قتل را شناسائی می کند . او جنایتکاری بنام ول پن ( ریکاردو کوچیولا ) است که قصد دارد توزیع مواد مخدر را در مارسی توسعه دهد و سیلفردی و فرانسوا را مانع خود می دانسته است . سیلفردی که قصد انتقام از ول پن را دارد برادر او را از قطار به بیرون می اندازد و این شروع جنگ گانگسترها در مارسی است…
یک بومی اهل موریتانی وقتی برای کار در پاریس انتخاب می شود بسیار خوشحال می شود. با این حال ، او ناامید می شود وقتی نابرابری نژادی را می بیند زیرا سیاه پوستان به کار دستی سقوط می کنند در حالی که به سفیدپوستان ماهرتر برخورد ترجیحی داده می شود...