جسیکا، مادری مجرد، رابطه ای صمیمانه با تسا، دختر هجده ساله خود، داشت. این رابطه گرم تا زمانی که تسا با مردی مسنتر وارد رابطه شد، ادامه یافت. بعدها آشکار شد که این مرد سابقهای خطرناک با مادر تسا داشته است.
سرنا، درونگرای جوان و برادر بزرگترش ناتان، مجبور میشوند یک گردهمایی مخوف خانوادگی را در خانه خاله ایرنه مسنشان برای شنیدن خواندن وصیتنامهاش تحمل کنند ...
یک عروس با دوستانش برای یک شب به لاس وگاس می رود. وقتی صبح روز بعد از خواب بیدار می شود، متوجه می شود که در شب مستی، با یک ستاره سینما ازدواج کرده است...
پس از مرگ همسرش، مردی در تلاش است تا دوباره با فرزندانش ارتباط برقرار کند. او با چالشهای مختلفی چه از نظر شخصی و چه از نظر حرفهای برای متحد کردن خانوادهاش مواجه است...
اتفاقات سریال در دهه ۸۰ میلادی جریان دارد و "دیگو لونا" نقش "فلیکس گالاردو"، رئیس کارتل مواد مخدر گوادالاخارا را در این سریال بر عهده دارد که "گالاردو" بزرگترین امپراطوری کارتل مواد مخدر مکزیک را ایجاد کرد. "مایکل پنیا" نیز نقش "کیکی کامارنا" را که مامور DEA است، بر عهده دارد. او خانوادهاش را از کالیفرنیا به شهر گوادالاخارا در مکزیک میبرد تا روی پرونده کارتل مواد مخدر این شهر تحقیق کند. در حالیکه نبرد بین سازمان DEA و دولت مکزیک با کارتلهای مواد مخدر ادامه دارد و تجارت مواد مخدر در حال رفتن به سمت مدرن شدن است، سرنوشت این دو شخصیت به یکدیگر متصل خواهد شد...
داستانِ این سریال مربوط به پزشک زنی با نام مایکلا کوئین است که نقش آن را جین سیمور بازی میکند. مایکلا پس از گرفتن تحصیلات پزشکی در بوستون به دهکدهای در کلورادو میرود و در آنجا به معالجه بیماران میپردازد در همین حین با خانوادهای صمیمی میشود پس از مدتی مادر آن خانواده بر اثر بیماری در معرض مرگ قرار میگیرد و در اواخر عمرش سه فرزندش را به مایکلا می سپارد تا از آنها مراقبت کند.