این داستان به دورانی میپردازد که پس از جنگ جهانی اول، در پی معاهده مودروس، استانبول به اشغال متفقین درآمد و تیم فوتبال فنرباغچه موفق به کسب "جام هاریگتون" شد.
کان و مِته که تعطیلات خود را در المپیوس با یک گروه شلوغ گذراندند، با دوچرخه خود به استانبول میروند. این دو نفر در سفر با دو مهمان غیر منتظره همراه می شوند...
یک فیلم هیجان انگیز به کارگردانی "حسین امینی"، حول محور یک کلاهبردار، زنش و یک غریبه، که پس از آنکه پای یکی از آنها به مرگ یک کارآگاه خصوصی باز میشود از آتن (یونان) فرار میکنند...
مجریان مشترک برنامه رادیویی اواسط دهه 1990 برای مقابله با زندگی روزمره خود تلاش می کنند. Kaan زیرا این برنامه همچنان جنجال برانگیز است و طرفداران هر بخش از جامعه استانبول را به خود جلب می کند.
این سریال پر از دسیسه، عشق، تنش و هیجان، داستان تکان دهنده شبنم را روایت می کند که با بی عدالتی های بزرگی جان گرفت، برای غلبه بر آنها سخت تلاش کرد، در این مسیر آنچه لازم بود انجام داد و اکنون در تلاش است تا از شر آن خلاص شود. گذشته جنایی او که آمد و او را در حالی که زندگی شگفت انگیزی داشت پیدا کرد.
سیفی رئیس باتجربه پلیس و افسر تازه کار نوری پامیر شروع به بررسی پرونده یک کودک کشی در شهر می کنند. این پرونده آنها را به آقای عباس و دخترش دیلارا می رساند که از افراد شناخته شده در محافل آنها هستند.
کدیر، هفت افسر پلیس ویژه اداره پلیس و مافوق این تیم مورد علاقه که او آنها را مانند یک پدر می داند... تیمی که پس از سال هایی که با هم سپری کردند به یک خانواده واقعی تبدیل شدند، در تعقیب رهبر جنایت سازمان یافته هستند. ایجدر.آنها غافلند که با عملیات "روز صفر" زندگی آنها به کلی تغییر خواهد کرد.
در آزمایش روزنهان، یکی از تکاندهندهترین آزمایشها در تاریخ علم، روانپزشک دیوید روزنهان و هفت تن از دوستان عاقلش در بیمارستانهای روانپزشکی مختلف در سراسر کشور بستری میشوند و منتظر پزشکان هستند تا خود را از بیماران واقعاً تشخیص دهند.
این سریال داستان زندگی بارباروس خیرالدین پاشا، ملقب به ریش قرمز رو به تصویر میکشه. بارباروس خیرالدین پاشا که در زمان عثمانی کاپیتان دریایی دولت بود، پیروزی های فراموش نشدنی زیادی در جنگ های برون مرزی کسب کرد و باعث برتری عثمانی در دریای مدیترانه شد. اسم اصلی خیرالدین پاشا، رئیس خضر است که سه برادر به نام های اوروچ، اسحق، الیاس دارد.
جسور (پاتریکس)، جوانی است که به هدف گرفتن انتقام، نام فامیل خود را تغییر دادهاست. او به دلیل گرفتن انتقام پدرش با نقشههای قبلی به دهکده کورلوداء نقل مکان میکند و در بدو ورود با اسبی که به همراه سوارکارش کنترل خود را از دست داده روبرو شده و به نحوی آنها را از افتادن در پرتگاه نجات میدهد. به این ترتیب سوهان (اکسیس) و جسور (پاتریکس) آشنا میشوند. در واقع جسور (پاتریکس) که یکی از شخصیتهای اصلی داستان است زندگی خود را برای نجات دختری که هنوز نمیشناسدش به خطر میاندازد. غافل از اینکه سوهان (اکسیس)، دختر مردی است که...