انیمه کمدی «کامپیونه»، داستان کوساناگی گودو، پسر 16 سالهای را روایت میکند که به عنوان «قاتل خدا» شناخته میشود و به همراه اریکا براندلی، شوالیهای ماهر، در نبردهای جادویی علیه خدایان و دیگر کامپیونهها شرکت میکند.
"مِی تاچیبانا"، دختری 16 ساله است که در تمام عمر خود، نه دوستی داشته و نه طعم عشق را چشیده است. تا اینکه روزی به طور تصادفی "یاماتو کوروساوا"، پسر محبوب مدرسه را زخمی میکند. این اتفاق باعث میشود تا یاماتو به مِی علاقهمند شده و با او دوست شود.
سه نوجوان با دریافت نامههای مرموزی به دنیایی دیگر به نام «باغ کوچک» منتقل میشوند. ساکنان این دنیا از استعدادهای فرابشری خود برای شرکت در بازیهای مختلف استفاده میکنند. این بازیها میتواند از کارهای ساده گرفته تا دوئلهای مرگبار باشد. گاهی اوقات حتی استعدادهایی که آنها را به این دنیا آوردهاند نیز شرط گذاشته میشود.
روایت یوتا در حالی که در مدرسه راهنمایی بود از شخصی رنج می برد. هنگامی که وی فارغ التحصیل شد ، سعی کرد این موضوع را فراموش کند اما به طور تصادفی با ریکا قرارداد منعقد کرد و زندگی عادی ناامیدانه خود را مختل کرد.
یوکو یوشیدا با نام مستعار سایه یوکو که روزی توانایی های خفته خود را به عنوان یک شیطان بیدار می کند، توسط جدش لیلیث ماموریت شکست دختری جادویی از خاندان لایت را به عهده می گیرد. یوکو از طریق همکلاسیاش آنری سادا با دختر جادویی مومو چیودا آشنا میشود و او را به یک دوئل دعوت میکند، اما به دلیل کمبود قدرت به سرعت شکست میخورد. از آن زمان، یوکو با نقش خود به عنوان یک شیطان و دوئل خود با مومو مبارزه کرد و مرتباً از او کمک گرفت. با این حال، در یک تصادف عجیب، یوکو همچنین با سلب قدرت مومو برای همکاری در حفاظت از صلح شهر تاما، او را ضعیف می کند.
Sado Tarou از مازوخیسم جنسی ( لذت بردن از درد ) رنج میبرد. او زمانیکه توسط یک دختر کتک میخورد احساس لذت جنسی میکند. او احساس میکند که با این وضعیت هیچوقت نمیتواند یک رابطه معمولی داشته باشد و تصمیم میگیرد که برای درمان مشکلش از انجمن داوطلبان دیدار کند، مکانی که آرزوهای دانش آموزان را برآورده میکند. در آن انجمن او Isurugi Mio را میبیند دختری که فکر میکند خدا است و Yuuno Arashiko دختری که چند سال پیش باعث بروز این مشکل در او شده بود.