یک صبح بهاری معمولی، “گربه بد”، “شراف الدین” و محافظانش، “مرغ دریایی” و “رضا موشه” برای منقل کباب شبانه خودشون رو آماده میکنن. بیا و ببین که ظرف همون روز بلایی نمیمونه که سر شِرو (شراف الدین) نیومده باشه! ابتدا از طرف باباش “تونگوچ” از خونه بیرون انداخته میشه بعدش هم باعث مردن کسی میشه که چشمش به دنبالش بود و میخواست اون رو دوست دختر خودش بکنه. با اینا تموم نمیشه و همچنین مورد حمله دشمنانش قرار میگیره. در تمام طول عمرش شاید برای اولین بار عاشق میشه و در نهایت میفهمه که پسری به اسم تاج الدین داره…
درحالی که برک آهنگساز بود و موزیک جزو اولین اولیت های او در زندگی بود . خودش رو مجبور به ساخت زندگی جدیدی کرد . او استانبول را به مقصد قبرس ترک کرد و داشت با آرامش زندگی میکرد . بیشتر از سیزده سال به تنهایی زندگی کردن در قایقش عادت کرد تا اینکه در سال 2001 برای اون بحران هایی به جود آمد . بحران هایی که متفاوت بود. ایزل هم دختری که هر لحظه زندگیش پر از هیجان بود بعد از پیاده شدن از قایق و حرکت کردن تو خیابان های قبرس ، ماجرا های خودش رو همراه برک را به استانبول برد...
“آدم” و “دیدم” زوجی متاهل پس از هفت سال زندگی مشترک از یکدیگر دور شده وحرارت عشقشان را از دست می دهند.تنها راه فرار برای “دیدم” شغلش است که سالها پیش به خاطر ازدواجش آنرا رها کرده و…
اواخر قرن نوزدهم، اسکندریه. دو خانواده سنتی ترک که رقیب یکدیگر به حساب می آیند، در حال رقابت برای به دست آوردن دختری زیبا هستند. هر خانواده ای که برنده شود، یکی از مردانش می تواند با دختر زیبای "بی"، یعنی "لیلا" ازدواج کند...