لندن، در سال ۱۸۹۷٫ وقتی خفاشی اسباب بازی سازی به نام «فیلورشام» را می رباید، دختر پریشان خاطر او، «آلیویا»، تصمیم می گیرد از «کارآگاه بازیل» معروف کمک بگیرد…
"سرگرد فاستر"،افسری آمریکایی که توسط خاطرات جنگ بزرگ تسخیر شده است،مامور محافظت از گروهی باستان شناس در محل حفاری می شود."مارکو" که برای فرار از زندان به گروه ملحق شده،واحد "فاستر" را تشکیل می دهند.او دستور اشغال دهکده ای را می دهد که باستان شناسان تصور می کنند قبرستانی مقدس برای عربها است و...
داستان درباره خانواده ای هست که در آستانه کریسمس در حال اماده شدن برای جشن هستند اما دختر 16 ساله خانواده تنها کسی هست که از امدن کریسمس ناراحت است و...
داستانِ این سریال مربوط به پزشک زنی با نام مایکلا کوئین است که نقش آن را جین سیمور بازی میکند. مایکلا پس از گرفتن تحصیلات پزشکی در بوستون به دهکدهای در کلورادو میرود و در آنجا به معالجه بیماران میپردازد در همین حین با خانوادهای صمیمی میشود پس از مدتی مادر آن خانواده بر اثر بیماری در معرض مرگ قرار میگیرد و در اواخر عمرش سه فرزندش را به مایکلا می سپارد تا از آنها مراقبت کند.
این سریال بیشتر بر مشکلات خانواده ها در عصر جدید می پردازد ، زندگی با نژادهای مختلف ، سن های مختلف، اعتقادات مختلف و جنس های مختلف. در خانواده مدرن تضاد ها بیشتر از هر روز نمایان می شود و فاصله بین نسل ها بیشتر و بیشتر. همین تضاد هاست که ما را به خنده وا می دارد. در خانواده مدرن هر کس سعی می کند تا خود را با شرایط خانواده تطبیق دهد ولی هر چه بیشتر تلاش می کند شرایط کمیک تری خلق می شود…
در دنیایی که به منافع یکسان و همگن بودن جامعه بها داده میشود، مردی در شهر بیکرزفیلد کالیفرنیا جرئت میکند تا به دنبال امیال و آرزوهای خود برود و تبدیل به یک دلقک حرفهای شود! ولی بعد از تلاشی نافرجام در دانشگاه معتبر مخصوص دلقک بازیها و لودگی در شهر پاریس، تنها کاری که پیدا میکند تا انجام دهد اجراهای خیابانی در محلههای بازاری است!داستان حول شخصیت چیپ بستکتز (با بازی گالیفیاناکیس) میگذرد که با وجود تمام موانع، در پی دستیابی به آرزوی خود است.
"ماورای باور: واقعیت یا داستان" نام یک مجموعه تلوزیونی می باشد که در ایران با نام "داستان های باورنکردنی" پخش شد . در این برنامه در هر قسمت چند داستان به روایت تصویر پخش میشود و مجری برنامه در انتها از بینندگان سوال میکند که آیا این داستان واقعی بوده یا توهمات یک کارگردان ؟