یک گروه از دانشجویان نخبه در یک دانشگاه ارتدکس به دنیایی از دسیسهها، لذتها و پول وارد میشوند، اما به زودی متوجه میشوند که این نحوهی زندگی مناسب نیست...
لوکا و اوتیلیا، دو جوان که تازه زندگی خود را آغاز کرده اند، با کمک دوست دوران کودکی خود، ولاد، در شهر بزرگ نقل مکان می کنند. آنها یک آپارتمان در یک ساختمان قدیمی اجاره می کنند که تنها یک پیرمرد به نام فلیکس در آن زندگی می کند. این آپارتمان گذشته عجیبی دارد: یک مستأجر سابق، ایرینا، 6 ماه پیش به طرز مرموزی ناپدید شد...
این فیلم زندگی فرماندار را از کودکی تا حمله عثمانی در سال ۱۴۶۲ نشان میدهد. این فیلم جنبههای بحثبرانگیز زیادی از زندگی ولاد را روشن خواهد کرد، مانند رابطه او با استفان بزرگ، یان هونیادی، یا رادو زیبای رو. این فیلم نه تنها حقیقت درباره ولاد دراکولا، بلکه رومانی را نیز تبلیغ خواهد کرد.
مامور فدرال "دِکر" (استیو سیگال) به زنی در یک درگیری کمک میکند و بعد او به "دِکر" پیشنهاد دزدی 2 میلیون دلار از یک باند تبهکار را میکند ، طولی نمیکشد بعد از انجام این نقشه ، زن به دست تبهکاران می افتد و "دِکر" برای نجات او وارد یک بازی موش و گربه میشود..
رادو بعد از یک سال از ایتالیا برگشته و متوجه می شود که همسرش کاملاً تغییر کرده است. آنها شب را صرف تلاش برای کشف دوباره خود می کنند. دوری بین آنها بی اعتمادی و سردرگمی ایجاد کرده است اما رادو امیدوار به شروعی جدید است...