مه غلیظی پر از ارواح انتقام جو یک شهر جزیره ای مرفه در سواحل اورگان را تسخیر می کند، زیرا ساکنان آن سعی می کنند راز تاریک شهر خود را بیاموزند تا جلوی آن را بگیرند.
فیلم درباره مایکل مایرز، قاتل سریالی است که برادرش لوری را میکشد و سپس به خانه کودکیاش در هادونفیلد بازمیگردد. در آنجا، گروهی از دانشجویان که در یک برنامه واقعیت مجازی اینترنتی شرکت میکنند، با او روبرو میشوند و تلاش میکنند از دستش فرار کنند...
«مايکل مايرز» بيست سال پيش گزارش قتل هايش را براي روزنامه ها مي نوشته است. يکي از آن گزارش ها مربوط به قتل زني بوده به نام «لوري استرود» (کورتيس) که در يک حادثه ي اتومبيل جان باخته؛ اما دراصل او نمرده بلکه براي اين که خود را از «مايکل» دور نگه دارد، صحنه ي دروغين کشته شدن خودش را ترتيب داده و بعد نامش را هم تغيير داده....
شش سال پس از اینکه مایکل مایرز آخرین بار هادونفیلد را به وحشت انداخت، او در تعقیب خواهرزادهاش، جیمی لوید، که با فرزند تازه متولد شدهاش فرار کرده است، به آنجا باز میگردد، که مایکل و یک فرقه مرموز نقشههای شومی برای آن دارند.
«لاری استرود» بعد از حوادث فیلم قبلی در بیمارستان بستری شده . کلانتر براکت و دکتر لومیس در خیابان های شهر به دنبال مایکل می گردند، اما مایکل در بیمارستان لاری راه پیدا کرده است…
صدسالگلی شهر ساحلی "آنتونیو بی" از راه رسیده است.وقتی مردم شهر مهیای جشن می شوند،قربانیان جنایتی که موسسان شهر سالها پیش مرتکب شده است از دریا برخواسته و خواستار اجرای عدالت می شوند و...
سال ۱۹۶۳، در شب جشن هالووین پلیس دختری ۱۷ ساله بنام «جودیت میرز» را میابد که تا حد مرگ توسط برادر ۶ ساله اش، «مایکل» با چاقو ضربه خورده است. اکنون بعد از ۱۵ سال، درست چند روز قبل از جشن هالووین، مایکل از زندان می گریزد و ...