هانتر دان، شوهری مهربان و پدری دلسوز است. اما پس از یک حمله وحشیانه در یک عصر پاییزی، دنیای او زیر و رو میشود؛ دنیایی پر از کابوس و توهم، که به یک درگیری وحشتناک در شب هالووین ختم میشود.
این فیلم بر اساس رمانی از الیزابت کرین، نویسنده آمریکایی، ساخته شده است. داستان رمان درباره یک زوج میانسال با دو فرزند است که به دلیل کهولت سن والدینشان، مجبور میشوند به خانه پدری بازگردند و از آنها پرستاری کنند.
نوآمی و الی همیشه عاشق همدیگر بودند. با اینکه الی خیلی به دخترها گرایش ندارد. این داستان گذشته های /انان را نشان میدهد و نشان میدهد که هردو برای یک پسر تلاش میکردند تا بدستش بیاورند
اِلی به تازگی با خانواده اش به عمق اراضی جنگل های دور از کنتاکی نقل مکان کرده اند و در آنجا مزرعه داری میکنند. اما ناگهان با واقعیتی مواجه میشوند این واقعیت چیزی نیست جز عجیب بودن جنگلی که در آن زندگی میکنند و...
«مارتین» تا قبل از اینکه تمام کشور دچار یک فاجعه وحشتناک شود، یک نوجوان معمولی بود. اما حالا یک اپیدمی در آنچه از شهرهای متروک امریکا باقی مانده، انسانها را به جانورانی خون آشام تبدیل کرده است. اکنون «میستر» که خون آشامها را شکار می کند، تصمیم دارد مارتین را در سلامت کامل به کانادا ببرد.
شش سال پس از اینکه مایکل مایرز آخرین بار هادونفیلد را به وحشت انداخت، او در تعقیب خواهرزادهاش، جیمی لوید، که با فرزند تازه متولد شدهاش فرار کرده است، به آنجا باز میگردد، که مایکل و یک فرقه مرموز نقشههای شومی برای آن دارند.