Paul Che

فیلمی جدید با اقتباس از فیلم اکشن-ترسناک سال ۱۹۹۷، داستان گروهی از مستندسازان را دنبال می‌کند که در اعماق آمازون به دنبال ماری غول‌پیکر و مرگبار می‌گردند.

طنز وحشیانه همراه با ارواح و خشونت کارتونی در خانه‌های فروت چان، مجموعه‌ای وحشتناک از داستان‌های ترسناک با بازار مسکن با قیمت‌های نجومی هنگ‌کنگ به‌عنوان پس‌زمینه می‌آید...

در نبرد مویه، جیانگ زیا سپاهیان خود را هدایت کرد و موفق شد از تنگه دفاعی عبور کند. شن گونگبائو و تونگ‌تیان جیائوزهو با ادغام نیروهایشان، آرایش کشتار ایزدی را به وجود آوردند تا سلسله ژو و خدایانی را که با آن‌ها مخالف بودند، از میان بردارند. یانگ جیان، نژا و دیگران نهایت کوشش خود را برای دفاع در برابر آنان به کار بستند و در نهایت شن گونگبائو را شکست دادند.

خانواده لینگ مانند بسیاری از مردم هنگ کنگ امیدوارند که به کانادا مهاجرت کنند. اما همگی در یک حادثه مسمومیت جان خود را از دست می دهند. اما مرگ قرار نیست آنها را متوقف سازد، اما به نظر می رسد مهاجرت در زندگی بعدی نیز به پول نیاز دارد...

آقای "بو" ظاهراً محکوم است که بقیه روزهای خود را به عنوان آشپز در یک رستوران تپانیاکی، با دختر تحمل ناپذیر مرد اتش به اختیاری، سپری کند...

کف دست بودا نام تکنیکی است که با استفاده از آن، یک دست معمولی به نیرویی قدرتمند و تخریب‌گر تبدیل می‌شود. «کو»، یک مرد نابینا که در غاری به تنهایی زندگی می‌کند، از راز این تکنیک باخبر است. این دانش برای او هم موهبت و هم نفرین به حساب می‌آید، چرا که باعث می‌شود انواع هرج و مرج و مصیبت به زندگی‌اش سرازیر شود.

داستان هان لی (Han Li)، یه پسر فقیر و معمولی از یه روستاست. برای اینکه خانوادش زندگی بهتری داشته باشن، با دل و جون می‌ره به فرقه چی خوآن (Qi Xuan Sect) تا تو امتحان ورودی‌شون شرکت کنه. اونجا مو دا فو (Mo Da Fu) قبولش می‌کنه و اینجوری سفر هان لی تو دنیای جیانگ‌هو (jianghu) شروع می‌شه.

شیاطین قدرت گرفته‌اند و در دنیا آزادانه می‌گردند؛ حالا نوبت فرزندان قهرمانان است که به افسانه‌های خود ادامه دهند. اما متأسفانه، تو آن شخصیت زن سرد و بی‌رحم نیستی که همه دوستش دارند. حتی آن دختر زیبا و جذاب ثانویه هم نیستی. توآن فقط یک شخصیت فرعی بی‌اهمیت و نفرت‌انگیز هست! شخصیت اصلی این داستان مخفیانه عاشق شخصیت مرد داستان بوده و از شخصیت اصلی زن متنفر بوده است. توآن در تمام مدت مانعی برای عشق این دو نفر بودی و شخصیت مرد ثانویه هر کاری دلش می‌خواست با تو می‌کرد. زندگی توآن آنقدر احمقانه بوده که توصیف کردنش سخت است.