یک دانشمند برای به دست آوردن بودجه تحقیقاتی برای مطالعاتش پیشنهاد شرکت در یک آزمایش فوق العاده را می پذیرد: به مدت سه هفته قرار است با یک ربات انسان نما زندگی کند که برای خوشحال کردن او ایجاد شده است...
رادر شوهر رئیس جدید یانِه به او ت.ج.ا.و.ز میکند، اما او این حادثه را گزارش نمیدهد و به زندگی عادی خود ادامه میدهد. اما سکوت او عواقبی نه تنها برای خودش، بلکه برای عشقی که به دوستش پیِت دارد نیز به همراه دارد.
میفتی، 16 ساله، با گروهی از شخصیت ها از جمله خواهر و برادر ناتنی اش در برلین زندگی می کند. پدر ثروتمند و خودخواه آنها. و دوست معتادش اوفلیا. همانطور که او به سوگ مادر تازه فوت شده اش می نشیند، شروع به ایجاد وسواس نسبت به آلیس، یک جنایتکار یقه سفید مرموز و بسیار مسن تر می کند...