شوخی نیما جوان و بازیگوش با سیم برق زنده، مادرش را می کشد و پدرش دیال را به ترتیب از مرگ نیما و همسرش عصبانی و ویران می کند. دایال به قدری از دخترش عصبانی می شود که نمی تواند دیدن او را تحمل کند.
سه برادر در کودکی از هم جدا می شوند و توسط خانواده هایی با ادیان مختلف؛ هندو، مسلمان و مسیحی؛ به فرزندخواندگی گرفته می شوند. آنها بزرگ می شوند و به ترتیب تبدیل به یک افسر پلیس، یک خواننده و صاحب یک بار می شوند. آنها دوباره با هم ملاقات می کنند و زندگی آنها درگیر یک داستان باورنکردنی پر از اتفاقات تصادفی و صحنه های عمل شلوغ می شود...
جستجوی پسری جوان به دنبال انتقام او را تبدیل به یک گنگستر می کند و هر روزی که می گذرد او بیشتر و بیشتر شبیه به دشمنانش می شود.آیا او انتقام و رستگاری را بدست می آرود؟