زوجی از شهر چاندی چوک آرزو دارند دخترشان در بهترین مدارس تحصیلات خود را شروع کند. این خانواده سطح مالی متوسطی دارند تا اینکه مدرسه ی نخبگان دهلی نو دختر آن ها را می پذیرد و …
شوخی نیما جوان و بازیگوش با سیم برق زنده، مادرش را می کشد و پدرش دیال را به ترتیب از مرگ نیما و همسرش عصبانی و ویران می کند. دایال به قدری از دخترش عصبانی می شود که نمی تواند دیدن او را تحمل کند.
«راجو» (باچان)، پسر یک راجای خلع ید شده، که به «مرد» معروف است، این لقب را بهعنوان نشانهای از قدرت جسمانی روی سینه خود خالکوبی کرده است. ناپدری و نامادری «راجو»، که او را بزرگ کردهاند، پیش از مرگشان، «راجو» را از هویت واقعیاش آگاه میکنند. «راجو»، که به دخالت بیگانگان غارتگر انگلیسی در سرنوشت خود و پدرش پیبرده است، سر به شورش برمیدارد و به مبارزه برمیخیزد. در این بین، با دختری «آمریتا سینگ» آشنا میشود
بدری پراداد شارما به همراه پسرانش و خانواده آنها زندگی می کند. صاحب و گولتی پسر و دختر جوانش هستند که هنوز ازدواج نکرده اند. صاحب (آنیل کاپور) دروازه بان است و تمام شور و عشق زندگیش فوتبال است. صاحب همیشه توسط برادران و زن هایشان مورد تمسخر قرار می گیرد. تنها کسی که او را درک می کند و حس مادرانه به او دارد سوجاتا بزرگترین زن برادر اوست. صاحب با ناتاشا ملاقات می کند و قصد دارد با او ازدواج کند و به پول احتیاج پیدا می کند که...
پشت کار و صداقت موهان کومار برایش مشکل ساز می شود. چندین نفر برایش صحنه سازی میکنند، او را به زندان انداخته و مجبورش می کنند که قتل همسر خود را تماشا کند. چندین سال بعد او از زندان آزاد شده و تنها هدفش انتقام است...
بادل (آمیتاب باچان) یک وکیل فوق العاده حرفه ای میباشد که اینبار باید در یک پرونده قتل به دختری (تاپسی پانو) که میگوید بی گناه هست کمک کند ولی معمای بزرگی در پیش دارد زیرا قاتل اصلی هیچ ردی از خود بجا نگذاشته است و تمام شواهد علیه وی میباشد...