"مت مسترز" جوان از پدر خود که هرگز او را ندیده متنفر است.به نظر می رسد او مادرش را در حال مرگ تنها گذاشته است.این احساس او باعث ایجاد تنفر بین مردم کوهستان شده است.اما با از راه رسیدن یک غریبه تاثیرات مثبت بین مردم ایجاد می شود و...
بعد از اینکه یک زن جوان مجبور به تن فروشی شد و برادرش برای یک قتل توسط یک سندیکا جنایت سازمان یافته مجبور شد ، قصاص در قالب یک میمون از اوباش بازدید می کند...