اولیور بلک، نقاش، صبح با دیدن جسد همسرش، اِولین، در بستر خود از خواب میپرد. داستان با آمیختگی به رئالیسم جادویی، به دنیایی پا میگذارد که باورهای ما به واقعیتی ثابت، به چالش کشیده میشود...
در پادشاهی آتلانتیکا، جایی که موسیقی ممنوع است، کوچکترین دختر پادشاه تریتون، به نام آریل، عشق خود را به یک کلوپ موسیقی زیرزمینی کشف میکند و به یک ماجراجویی جسورانه میپردازد تا موسیقی را به آتلانتیکا بازگرداند.
جوی ماجراجویی است که به خانه بازمی گردد و متوجه می شود که همسرش کریستین قصد دارد دوباره ازدواج کند. آیا جوی که مصمم است ازدواج خود را نجات دهد و مسائل را حل کند، می تواند کریستین را متقاعد کند؟...
آزمایشگاه جنایی بری آلن، دانشمند پزشکی قانونی پلیس مرکزی شهر، مورد اصابت صاعقه قرار گرفت. بدن الکتریسیته آلن به داخل پرتاب می شود و کابینه ای از مواد شیمیایی را در هم می شکند، مواد شیمیایی که هم برق می گیرند و هم در تماس فیزیکی با بدن او مجبور به تعامل با یکدیگر و فیزیولوژی او می شوند. او به زودی متوجه می شود که این تصادف متابولیسم بدنش را تغییر داده و در نتیجه توانایی حرکت با سرعت فوق انسانی را به دست آورده است. بری آلن تبدیل به فلش شده است.