Susan Gibney

در هوای سرد زمستانی در انگلستان، یک خانه قدیمی باید هر ۳۰ سال یک قربانی بگیرد که …

این فیلم درام داستان بلوغ مت همیل را دنبال می‌کند. او اولین کشتی‌گیر ناشنوا است که در مسابقات قهرمانی کشتی دانشجویان کشوری پیروز می‌شود...

در یک قطار خارج از کنترل که گروگان ها را نگه می دارد و مامور سلاح های زیستی تروریست ها را از خط خارج کرده و جان همه سرنشینان را نجات می دهد و..

زمانی که قهرمان بوکس، سلطان، تصمیم میگرد چیز جدیدی به بوکس اضافه کند تا سود دهی بیشتری داشته باشد، سراغ مردی می رود که تنها او توانسته قهرمان را شکست دهد...

مردی که زنان را مورد ضرب و شتم قرار می دهد، پس از اینکه نزدیک بود دوستش را با خشم شدید بکشد، خود را در برابر شیاطینش می بیند...

مرد جوانی پس از فلج شدن در یک حادثه پیاده روی یاد می گیرد که چگونه با معلولیت خود کنار بیاید...

دو برادر مخترع یک ربات کار می‌سازند که روح پدر مرده‌شان نیز در آن زندگی می‌کند...

سریال تلویزیونی امریکایی است که داستان بازماندگان یک سقوط هواپیما در جزیرهای در مناطق گرمسیری مدار راس السرطان را بازگو میکند که پس از صحبتهای سرمهماندار در پرواز بین سیدنی- لس آنجلس در جایی در اقیانوس ارام سقوط میکند. هر قسمت سریال، شامل زندگی هر کدام از بازماندگان در جزیره و قسمتی از زندگی گذشتهٔ او میباشد...

سریال در مورد یه دکتر یا پزشک خانواده که دفتر کارش توی یه محله پایین و فقیر هست. این دکتر که اسمش “بکر” هست، آدم بد اخلاق و بدعنق و بدقلق و کم صبریه و دائم به همه چی ایراد میگیره و غر میزنه. کلا هم ۲ تا دوست داره یکیشون که یه دختره که یه کافه قدیمی رو اداره میکنه و بکر صبحانه و ناهارش رو اونجا میخوره دوست دیگرش هم یه مرد نابینا هست که بغل همون کافه، دکه روزنامه فروشی داره هرروز صبح بکر به این کافه میره، قهوه میخوره و سیگارش رو میکشه بعد میره سرکار. سریال حوادث اطراف این فرد رو نشون میده و نظریات “بکر” و غر زدنهاش و برخوردش با موضوعات مختلف رو بیان میکنه ...

این سریال به سبک اکشن، ماجرایی و هیجانی است. نقش اول این داستان «جک باور» در ادارهٔ CTU (واحد ضد تروریستی) مشغول به کار است و هر فصل یک روز از زندگی او را در حال مبارزه با یک نقشهٔ تروریستی بزرگ و خطرناک نشان می دهد…