پس از ناپديد شدن انور الابراهيمي هنگام در پرواز آفريقاي جنوبي به واشنگتن، همسر آمريکايي تبارش ايزابلا فيلدز شروع به جستجو براي يافتن وي مي کند. همزمان داگلاس فريمن مامور اطلاعاتي نيز که براي تحقيق در زمينه فعاليت هاي تروريستي به مصر رفته، بعد از نجات يافتن از يک بمب گذاري انتحاري، مامور نظارت در بازجويي يکي از مظنونين توسط پليس مصر مي شود.
آلیویا̎ (انیستن) زن تنهای سی و خردهای ساله، احساس میکند به مقطع حساس زندگیاش رسیده است. او که از شغل معلمیاش ناراضی بوده، کار آموزش را رها میکند و موقتاً به کار نظافت خانهها میپردازد تا در این مدت مشکلات روحیاش را حل و فصل کند. اما ̎آلیویا̎ در این زمینه، به حمایت معنوی و مادی دوستانش نیاز دارد ....
"سام داوسون" مردی با ضريب هوشی يک بچه ۷ ساله است که همسرش پس از اينکه دخترشان به دنيا می آيد آندو را ترک می کند. سام نام دخترش را "لوسی" می گذارد و او را به تنهايی بزرگ می کند و رابطه عاطفی بسيار قویی بين اين پدر و فرزند بوجود می آيد. اما محدوديت های ذهنی سام باعث ايجاد مشکلاتی برای خودش و لوسی می شود. قانون حکم می کند که لوسی بايد از سام جدا شود و بنابراين سام با وکيلی قدرتمند به اسم ريتا هريسون که می خواهد توانايی هايش را با پيروزی در اين پرونده به رخ همکارانش بکشد، همراه می شود تا از حق خود دفاع کند...
«بنجامين سيگل» (بيتي) ـ معروف به «باگزي» ـ از طرف دار و دسته هاي مافيايي مأمور باج گيري منطقه ي کاليفرنيا مي شود. «باگزي» در هاليوود رفته رفته به يکي از چهره هاي شاخص محافل سرگرمي ساز تبديل مي شود...
«جک والش» (رابرت دنیرو) استخدام شده تا یک حسابدار مافیا بنام «جاناتان ماردوکاس» (چارلز گرودین) را دستگیر کند. پلیس فدرال در گرفتن رد جاناتان درمانده است، اما جک براحتی او را می یابد و اکنون باید او را از نیو یورک به لس آنجلس ببرد تا ۱۰۰ هزار دلار دستمزدش را بگیرد. از طرفی پلیس فدرال و مافیا نیز به دنبال این حسابدار هستند و همین مساله کار جک را کمی مشکل می کند…
یک کامپیوتر معیوب باعث می شود یک شاتل فضایی مسافری مستقیماً به سمت خورشید حرکت کند. آیا تد استریکر می تواند روز را نجات دهد و شاتل را دوباره به مسیر خود بازگرداند؟