یک تبعه مکزیکی به نام خسوس فلیسیانو که از عراق به کالیفرنیا بازمیگردد، جایی که در ازای اعطای شهروندی ایالات متحده، در آنجا سربازی کرده بود. او از آسیبهای ناشی از تجربه جنگ رنج میبرد و زندگی خانوادگیاش را در معرض تهدید میبیند.
پسر جوانی که معتقد است میتواند با پدر مرحومش ارتباط برقرار کند، قدرتهای روانی را در خود پرورش میدهد و از آنها استفاده میکند تا از نیروهای ماوراء طبیعی که خانواده و دوستانش را تهدید میکنند، بهویژه یک آدمک تسخیر شده بطنباز، جلوگیری کند.