سازمانهای تبهکار با ایجاد قوانینی سفت و سخت بر پایه اعتماد و وفاداری به اهداف خود میرسند. برای اینکه پلیس بتواند به درون این گروهها نفوذ کند و به هسته اصلی آنها دسترسی یابد، به یک برگ برنده نیاز دارد. الکس کین همان برگ برنده است. او تنها ۳۰ سال دارد و در خیابانهای پرخطر مونترال بزرگ شده و تجربههای زیادی از جمله زندگی در پرورشگاه و خدمت سربازی را پشت سر گذاشته است.
مگی سالیوان، جراح مغز و اعصاب، پس از یک رسوایی که باعث میشود زندگی حرفهای و شخصیاش را در شهر کوچکش رها کند، دوباره با گذشتهاش در شهر کوچکش ارتباط برقرار میکند.