Emil Johnsen

آوریل 1940. چشم جهان به نارویک، شهر کوچکی در شمال نروژ، منبع سنگ آهن مورد نیاز برای ماشین آلات جنگی هیتلر است. در دو ماه جنگ شدید زمستانی، هیتلر اولین شکست خود را متحمل شد...

مری به زادگاهش در حومه شهر برمی گردد تا متوجه شود که حومه شهر از جهاتی ترسناک تر از آن چیزی است که تا به حال به خاطر می آورد.

  زندگی سباستین در ۲۵ سال اخیر فقط بر مبنای ظاهر بوده، او عادت دارد تا لباسهای شیک بپوشد، اما ناگهان همه چیز به یکباره تغییر می کند و …….

در کودکی، خواهر و برادر ناتنی اکسل و یان به نروژ می روند . آنها در بدو ورود از هم جدا می شوند، اکسل در سمت غرب اسلو، یان در یک خانواده متوسط در سمت شرق. برخلاف برادر کوچکترش، یان سفر آنها به نروژ را به یاد می آورد، اما نمی داند که او اکنون کجاست...

پس از مشورت با یک درمانگر، یک زن شوهرش را متقاعد می کند که برای درمان افسردگی در یک مرکز غیر متعارف در حومه شهر جستجو کند...

در تابستان 1944، نیروهای فنلاندی در برابر ارتش سرخ شوروی مهاجم ایستادند تا از کشور خود دفاع کنند...