پدر و پسری که به تازگی همدیگر را یافتهاند، پس از یک اتفاق غمانگیز، با چالشهای جدیدی در زندگی روبرو میشوند. اما آیا میتوانند جای خالی همسر و مادر عزیزی را که از دست دادهاند، پر کنند؟
داستان در مورد خانوادهای است که همهی اعضای آن، از جمله پدر و مادر و بچهها، مامور مخفی هستند. روزی پدر و مادر به بچهها میگویند که برای دو روز خانه را ترک میکنند. وقتی پدر و مادر برمیگردند، در یک موقعیت خطرناک گرفتار میشوند. بچهها یک ربات پیدا میکنند و سفری ماجراجویانه را آغاز میکنند.
حسن، مجرم سابقهداری که از زندان آزاد شده، برای سرقت از یک کازینو، یک اداره پلیس جعلی ایجاد میکند. اما با ورود یک کارآموز دولتی به این اداره، نقشههایش نقش بر آب میشود.
داستان تقاطع آتش و لیلا. آتش پس از مرگ مادرش به مدرسه شبانه روزی فرستاده شد و دیگر به خانه بازنگشت. او زندگی خود را در خارج از کشور با ایستادن روی پای خود و عدم اعتماد به کسی گذرانده است. لیلا از سوی دیگر هرگز خانواده واقعی خود را ملاقات نکرده است. او با فریب دادن مردم پول در می آورد.