داستان، زندگی پر فراز و نشیب یک زن قوی و مصمم را روایت میکند که در پی یک حادثه غیرمنتظره، از یک زندگی روزمره خارج شده و به ماجرایی بزرگ و پراهمیت وارد میشود.
دو دوست به نام های روسکان و رانین میخواهند با تاسیس یک شرکت ساخت و ساز از بیکاری فرار کنند. بی سوادی و بی اطلاعی آن ها مانع و مساله ی مهمی نیست چرا که رفیق روسکان کار ها را راه می اندازد...
بر اساس حوادث واقعی، داستانی حماسی از مبارزه ی انسان برای بقا. جسی کتولا، هنگام رکود بزرگ فنلاند با رویایی از آینده خوب به آمریکا رفت. در یک شب تابستانی در سال ۱۹۳۰، اراذل و اوباش ناسیونالیستی کتولا را از خانه اش ربودند. پس ضرب و شتم او را به روسیه شوروی فرستاند، حالا تنها آرزو و رویای او بازگشت کنار خانواده هست…
یانه در بحران عاطفی تصمیم می گیرد به تنهایی برای پیاده روی در طبیعت زیبای لاپلند برود. طبق معمول، همه چیز به راحتی پیش نمی رود. ایناری که می خواهد به زندگی کاری خود بازگردد، با دعوت دوستش به مسابقات سالانه فوتبال باتلاق، فرصتی را می بیند...
ساچی، صاحب رستوران "اُنایگیبُل" در هلسینکی، پس از یک ماه بدون مشتری، با اولین مشتری خود، میدوری، آشنا میشود و او را به خانهاش دعوت میکند. سپس با زنی به نام ماساکو که چمدانهایش گم شده است، ملاقات میکند.