"تب بستنی" داستان چهار زن در سنین مختلف را روایت میکند که در بستنیفروشی کوچکی به نام "تب بستنی" با یکدیگر آشنا میشوند. هر کدام از این زنان با داستانی منحصر به فرد، در این بستنیفروشی کوچک گرد هم میآیند و در مسیری از دوستی، همدلی و خودشناسی قدم میگذارند.
داستان فیلم درباره ی یک خیاط هنرمند به نام ایچی می باشد که صاحب یک خیاطیِ بسیار قدیمی است. این خیاطی که از مادربزرگش به او ارث رسیده است ، باعث رونق کسب و کارش شده است. ایچی تنها با یک چرخ خیاطی بسیار قدیمی کار می کند که با آن لباس های بسیار خوبی می دوزد. او که تنها فقط از اشخاص ویژه سفارش می گیرد ، در این بین پیشنهادی برای تجاری شدن لباس هایش به وی داده می شود که…
یک مرد عادی با زندگی معمولی به یک کلوپ مرموز میپیوندد . در این کلوپ تمام عضویتها یک ساله است و تنها یک شرط دارد : عضویت تحت هیچ شرایطی لغو نمیشود و او وارد جهانی میشود که تا به امروز کسی جرات کشفش را نداشته ؛ آیا تمامی این عشق ورزی ها و خاکبر سری های ! دیوانه وار یک حقیقت است یا توهم ؟ سوالی که فقط با وارد شدن به دنیای این فیلم جوابش رو خواهید یافت.
ساچی، صاحب رستوران "اُنایگیبُل" در هلسینکی، پس از یک ماه بدون مشتری، با اولین مشتری خود، میدوری، آشنا میشود و او را به خانهاش دعوت میکند. سپس با زنی به نام ماساکو که چمدانهایش گم شده است، ملاقات میکند.
یک نویسنده مستقل به یک وظیفه عجیب و غریب توسط سردبیر جذاب "ماهنامه کتاب سیاه": پیدا کردن یک حشره با قدرت بازگرداندن انسان ها از مردگان، به منظور گزارش در مورد زندگی پس از مرگ...
داستان 3 «دامجین» (افراد بیفایده)، که کار نمیکنند و زندگی خود را صرف هیچ کاری نمیکنند. آنها در واقع نمی خواهند کار کنند. وقتی می شنوند "در هند می توان بدون کار زندگی کرد" آن را جدی می گیرند. آنها شروع به جمع آوری پول برای رفتن به هند با انجام هر کاری می کنند...