یک خانواده برای تعطیلات به یک پناهگاه دور افتاده میروند اما وقتی متوجه میشوند جزیرهای که در آن هستند توسط یک قاتل زنجیرهای اشغال شده، همه چیز به طور غیرمنتظرهای تغییر میکند.
فیلم زندگی ادوارد مونک، یکی از بزرگترین هنرمندان جهان، را به تصویر میکشد. او که از سوی جامعه هنری طرد شده بود، از غم از دست دادن خواهر بزرگترش رنج میبرد و به اعتیاد دچار می شود ...
وقتی چهره قاتل سریالی زندانی لاسه ماسالو و متنی با عنوان "بیایید دنیا را جای بهتری کنیم" به زیرگذری با خون کشیده می شود، کاری سوریونن مجبور می شود با سخت ترین پرونده زندگی حرفه ای خود روبرو شود...
بر اساس حوادث واقعی، داستانی حماسی از مبارزه ی انسان برای بقا. جسی کتولا، هنگام رکود بزرگ فنلاند با رویایی از آینده خوب به آمریکا رفت. در یک شب تابستانی در سال ۱۹۳۰، اراذل و اوباش ناسیونالیستی کتولا را از خانه اش ربودند. پس ضرب و شتم او را به روسیه شوروی فرستاند، حالا تنها آرزو و رویای او بازگشت کنار خانواده هست…
یک رستوراندار که قبلاً فروشنده بوده و با برنده شدن در بازی پوکر صاحب ثروت شده است با یک پناهنده سوری که بتازگی به فنلاند آمده، دوست می شود و به او پیشنهاد کار و سرپناه می دهد...
یک افسر پلیس که در حال بازنشستگی می باشد متوجه میشود که پسر ناخلفش از زندان آزاد شده و منطقه را به وحشت انداخته است. او بعنوان آخرین وظیفه اش میخواهد با متوقف کردن پسرش وضعیت را مساعد کند، اما طولی نمیکشد که شرایط از کنترلش خارج شده و او را مجبور به مقابله با گذشته اش می کند...
یلی ،25 ساله ، رهبر سابق ارکستر بچه ها هستش ، کسی که به طور موفقیت آمیزی چندین سال از ستاره ی راک اند رول بودن دوری کرد. همه چیز وقتی پدرش رفت پیش اون و هردوشون عاشق معلم رقص آمریکاییشون شدند تغییر کرد و …
داستان یک دختر 14 ساله که گزارش می دهد مورد تجاوز قرار گرفته است اما کسی حرف او را باور نمی کند. بنابراین تمام روستا علیه او و خانواده اش قد علم می کنند و...
سال ها پیش ، پسری به نام نیکولا پس از اینکه والدینش در یک سانحه رانندگی کشته می شوند ، یتیم شده و خانواده های روستا برای تصمیم گیری درباره آینده با یکدیگر ملاقات می کنند ، آن ها پس از تعامل با یکدیگر به نتیجه می رسند که هیچ خانواده ای تا ابد نمی تواند از او مراقبت کند ولی تصمیم میگیرند تا هر یک سال یک خانواده از او مراقبت کند ، نیکولا نیز برای قدردانی هر سال اسباب بازی هایش را به کودکان خانواده میزبان هدیه می دهد و اینگونه نیکولا تبدیل به بابانوئل میشود!
پس از حمله آلمان نازی به لهستان در سال 1939، شوروی در نوامبر همان سال به کشور فنلاند حمله کرد. در این بین مردم فنلاند خانه ها و خانواده های خود را ترک کردند و عازم جنگ شدند. این فیلم بر روی دو برادر کشاورز متمرکز است ...
یک جرمشناس به همراه شریک سابق خود که رئیس پلیس بوده است، ناپدید شدن دختری محلی را در شهر کوچکی در سوئد که خودِ او زمانی در آنجا در اسارت بوده، مورد بررسی قرار میدهند.