این فیلم داستان دانیلا پرپلیاک مردی احمق و دست و پا چلفتی که کارها را معکوس انجام می دهد است. یک بار او برای فروش یک جفت گاو نر خوب و سالم راهی بازار شد. در راه بازار گاوها را با یک کیف پول خالی عوض کرد. اما این تنها شروع ماجراهای دانیلا است...
یک پیرمرد و پیرزن هر کدام دختری دارند. تحت تأثیر پیرزن، پیرمرد دختر خود را بیرون محو کرده و او را به دنیای بیرون فرستاده است. به خاطر فضایل او، او از جمعه عظیم الشأن یک صندوق پر از ثروت به دست می آورد. دختر پیرزن نیز به دلایل حسادت، خانه را ترک می کند و سعی می کند او هم هدیه ای از جامعه عظیم الشأن بگیرد، اما خودش در مشکلات بسیار بزرگی قرار می گیرد...