Christine Danielle

در شب آرام کریسمس، "آرت د کلاون" آماده است تا ساکنان غافلگیر نشده‌ی شهرستان میلز را در خوابی آرام غرق در آشوب کند.

زنی جوان و بیوه، در اقدامی ناامیدانه برای حفظ جان دختر ده ساله‌اش، به هیولایی وحشتناک اجازه می‌دهد تا او را به آرامی و به طور زنده ببلعد.

گروهی ازهنرمندان از قشر های مختلف در موقعیت های وحشتناکی قرار می گیرند...

داستان پارکر شانزده ساله که علیرغم اینکه مادرش در بیمارستان بستری می باشد، باید به نزد عمه گوشه نشین خود برود. اما به سرعت متوجه می شود که او به دلیلی بسیار تاریک و وحشتناک در انزوا به سر می برد...

روبی چیس در لحظه ناامیدی به یک هیولا (فرانک) عهدِ بندگی می کند. او عهد خود را با خودکشی زیر پا می گذارد و فرانک را در مسیر انتقام خونین از افرادی که بیشتر دوستشان داشت قرار می دهد...

نویسنده ای در مدرسه ای که درس می خواند با دانش آموزی روبرو می شود که به نظر می رسد تناسخ همکلاسی مرده اش باشد...

کارتر وب تصمیم میگرد که برای مراقبت از مادر بزرگ خود به نزد او برود و شکست عشقی خود را هم فراموش کند، اما در آنجا با دختری آشنا میشود …

«ویکتور» کشته شده است و «سلن» که تخصص اش کشتن گرگینه هاست و کینه عمیقی از آنها به دل دارد، بهمراه «مایکل» که یک موجود چند نژادی است در فرار از دست خون آشامان هستند. از سوی دیگر تنها فرمانروای خون آشام ها، «مارکوس»، که اکنون از خواب برخواسته و تبدیل به یک هیولای قدرتمند شده و ...