میا که پس از یک تصادف دچار فراموشی کامل شده، در دوران نقاهت تحت مراقبت خانوادهاش، فلاشبکهایی از دختر دومش را تجربه میکند، در حالی که هیچکس دیگری وجود این دختر را باور ندارد.
کیت ، یک دختر جوان و باهوش ، در سینسیناتی که در اوج رکود بزرگ قرار گرفت ، به مادرش کمک می کند تا پس از از دست دادن پدرش ، یک مهمانخانه شبانه روزی را اداره کند...
در سال 1890 (ویلیام مرداک) از تکنیک های رادیکال پزشکی قانونی از جمله شواهد انگشت نگاری و ردیابی، برای حل برخی از وحشتناک ترین قتل های شهر استفاده میکرد...
پس از یک آسیب مغزی که هشت سال آخر زندگی دکتر امی لارسن را پاک میکند، او باید در دنیایی ناآشنا بپیماید که در آن هیچ خاطرهای از بیمارانی که تحت درمان قرار داده است یا فاجعهای که باعث شده او همه را دور کند، ندارد.
داستان این سریال زیبا که از سال 1860 شروع می شود ، درباره شخصی به نام کلن بوهمن است. او یک سرباز سابق اتحادیه آمریکایی است که به دنبال جریان قتل همسرش می رود. او به نبراسکای غربی یعنی جایی که “جهنم متحرک” نامیده می شود می رود ، شهری که به بی عدالتی و بی قانونی مشهور است این شهر در حال ساختن راه آهن به سمت اقیانوس آرام است و وقتی قبیله ای برای نابودی خط آهن اقدام می کند، همه چیز پیچیده تر می شود...
سریال درباره ی دختری جوان به نام ماری استوارت (Mary Stuart) ملکه اسکاتلند هست. ماری نوجوان یک ملکه خودکام ، زیبا و احساسی است که تازه به قدرت رسیده. او همراه با ۳ دوست صمیمی خودش به فرانسه فرستاده میشه و برای تضمین اتحاد استراتژیک اسکاتلند ، با فرانسیس پسر جذاب پادشاه فرانسه نامزد میکنه ولی این پایان بازی نیست و داستان به سیاست و دین و برنامه هایی که به احساس و قلب ربطی نداره کشیده میشه...
داستان این سریال در دهه 60 قرن نوزدهم (سال های 1860) در محله ای به نام "پنج نقطه" در شهر نیویورک اتفاق می افتد یک جوان تنومند ایرلندی که مامور پلیس میباشد, وظیفه دارد تا پایداری صلح و آرامش محله اش را که محله ای کاملاً آشوب گر است و تمامی خلاف کاران و یاغیان در آن زندگی میکنند, هنگامی که در عین حال با مردم بالا شهر جزیره مان هاتان در حال تعامل میباشد, تامین کند...