مردی بیهدف به نام کاستیکا به طور ناخواسته نامزد ریاست جمهوری میشود. حزب حامی او فاسد است و قصد دارد با شکست در انتخابات به اختلاس ادامه دهد، در حالی که کاستیکا فقط به فکر حل مشکل جای پارک همسایهاش است.
پس از جنگ جهانی دوم، "کومیسارول مولداوی" (سرجیو نیکولائسکو، پتر فالک) سال ها به عنوان زندانی سیاسی رژیم کمونیستی گذراند. سرگرمی مورد علاقه سرهنگ روسی مسئول زندان این بود که زندانیان رولت روسی بازی کنند...
حدود یک سال از آخرین ملاقات الکساندرا و آندری میگذرد. آندری بازیگر معروفی شده و الکساندرا نیز پس از تصدی شرکت گریگور وارلام، به یک تاجر موفق تبدیل شده و برای فراموش کردن گذشته، خود را غرق کار کرده است. در این میان، میخائی و مایا در انتظار تولد فرزندشان هستند.