José Bódalo

فیلم داستان انسانهای بسیاری است که در مادرید سال 1942 زندگی می کنند. قالب اصلی داستان تقابل بین شاعران، کسانی که زیر سلطه سلطنت "فرانکو" قزار دارند، و برندگان جنگ است...

این فیلم داستان دو مردی را روایت می کند که زندگی خود را از طریق فیلم ها سپری می کنند. یکی کارگردانی است که در ارتباط با فرزندانش مشکل دارد. دیگری فیلمنامه نویس و نمایشنامه نویسی است که با همسرش مشکل دارد. آنها با هم روی فیلمی درباره پیر شدن و ارتباط با نسل جوان کار می کنند.

“اولاف پترسون” دلال اسلحه قصد دارد معامله بزرگی با کاپیتان “مانگو” انجام دهد اما پول مورد نیاز در گاوصندوق بانکی است که رمز ورود آنرا فقط پروفسور “زانتوس” که زندانی آمریکایی ها است می داند.”اولاف” می پذیرد او را آزاد کند اما یکی از همکاران قدیمی اش افکار دیگری در سر دارد…

"کاپیتان آپاچی" افسر جوان و بومی ارتش آمریکا که در مورد یک قتل تحقیق می کند نقشه ترور رئیس جمهور را برملا می کند...

داستان یک جنایتکار خرده پا که قصد دارد زندگی جنایتکارانه خود را رها کند. او برای آخرین بار با یکی از دوستانش سرقتی را انجام می دهد، اما به ناگهان اتفاقاتی رخ می دهد که...

سه سرباز که در حال فروش اسلحه های دزدیده شده دستگیر می شوند، از جوخه تیراندازی مهلت می گیرند، مشروط بر اینکه برای ماموریتی برای برگرداندن طلاهای دزدیده شده متعلق به کنفدراسیون به مکزیک بروند...

داستان این فیلم در مکزیک اتفاق می افتد زمانی که دو گروه در شهر در حال مبارزه با هم هستن و ناآرامی افزایش پیدا کرده و این مرد جانگو می آید و می خواهد هر دو گروه را نابود کند و..

ملکه خوانا کاستیل در نتیجه توطئه ای بر اساس خیانت های همسرش، فیلیپ پادشاه فلاندر، دیوانه می شود.